«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیداد دینی» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

صفحه اینستاگرام نویسنده 

صفحه تلگرام نویسنده 

«عدل» یا «داد» و «عدالت» یا «دادگری» یکی از خواسته‌های کهن مردمان ایران‌زمین است که می‌توان تاریخ این سرزمین و ماندگاری یا فروپاشی نظام‌های سیاسی آن را بر این اساس تحلیل و تبیین کرد.

واژۀ «داد» از از ریشۀ «داتا»ی فارسی باستان است که می‌توان آن را مفهومی معادل «قانون» دانست.

برابری همگان در برابر قانون، فارغ از جنسیت، نژاد، دین، مذهب و ثروت، ساده‌ترین تعریف برای دادگری یا عدالت است.

اگر در سرزمینی مردان حقوقی بیش از زنان، پیروان ادیان و مذاهبی خاص حقوقی بیش از پیروان ادیان و مذاهب دیگر و ثروتمندان حقوقی بیش از فقرا داشته باشند، یا قدرتمندان، روحانیان و ثروتمندان بتوانند به بهانه‌های گوناگون قانون را در خدمت منافع خود به حالت تعلیق درآورند در آن کشور «داد» نیست و «بیداد» هست.

استقرار «داد» و پرهیز از «بیداد» در یک سرزمین به دو عامل اصلی وابسته است:

نخست قانونی بنیادین که حقوق برابر تمامی انسان‌ها فارغ از تفاوت‌های جنسی، عقیدتی، دینی و مذهبی را به رسمیت شناخته باشد، و در آن تمامی ساکنان آن سرزمین از حقوقی برابر با یکدیگر برخوردار باشند،

و دوم دستگاه دادگستری‌ مستقلی که بتواند اجرای بی‌طرفانۀ این قانون را تضمین نماید.

از قانونی که مبتنی بر نابرابری بین زنان و مردان، خداباوران و خداناباوران، مسلمانان و پیروان سایر ادیان، شیعیان و پیروان سایر مذاهب اسلامی در یک سرزمین است، و از یک نظام حکمرانی که در طراحی آن به اهمیت و ضرورت وجود یک دستگاه دادگستری مستقل توجهی نشده است نمی‌توان امیدی به استقرار داد و دادگری داشت و «بیداد» خروجی و نتیجۀ محتوم این قانون و نظام حکمرانی است. 

و وقتی در سرزمینی «بیداد» بر جای «داد» نشست

افزایش فقر

خشک شدن رودخانه‌ها

مهاجرت مردمان

و رخت بستن شادی از آن سرزمین

امری محتوم است.

البته تاریخ ایران، از داستان اسطوره‌ای «قیام کاوۀ دادخواه» تا به امروز نشان داده است که مردان و زنان این سرزمین برای همیشه «بیداد» را تحمل نمی‌کنند و روزی، حتی اگر به رهبری آهنگری گمنام چون «کاوه» نیز باشد بر «بیداد ضحاک» خواهند شورید.

تنها باید «ایرانیان دادخواه» یادشان باشد که استقرار داد در این سرزمین و به بند کشیده شدن ضحاک بیدادگر برای همیشۀ تاریخ در دماوند، نیازمند استقرار یک قانونِ بنیادین و یک نظام حکمرانی «داددوست» و «دادمحور» است که اگر استقرار نیافت، به راحتی هرچه تمام‌تر رهبران دادخواه به حاکمانی «بیدادگر» و «دادستیز» تبدیل خواهند شد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۲۱
سجاد فتاحی

(21 مهرماه روز «جشنِ داد و دادخواهیِ ملّتِ ایران»)

✍️ سجاد فتاحی

 

یکی از مفاهیمی که می‌توان حول آن به تفسیر و تبیین تاریخ ایران پرداخت، مفهومِ «داد» و مفاهیم ساخته شده از آن چون «دادخواهی»، «دادگستری» و «بیداد» است.

از این منظر سرِّ ماندگاری نام نیکوی برخی حاکمان بزرگ در این سرزمین که در تاریخ پیش از اسلام برجسته‌ترین نمونۀ آن کورش بزرگ است و در تاریخ پس از اسلام شاهانی چون کریم‌خان زند، دادگستری آنان است؛ و رازِ بدنامی برخی دیگر از حاکمان، «بیداد» آنان در دوران فرمانروایی خویش.

آبادانی یا ویرانی ایران و تبدیل شدن آن به گلستان یا کلنگستان در دوره‌‌های تاریخی مختلف نسبتی مستقیم با استقرارِ «داد» و «بیداد» در این سرزمین دارد.

از سوی دیگر «داد» و «دادخواهی» از چنان حرمتی در تاریخ ایران برخوردار است که در آن رهبران قیام‌ها و جنبش‌های بزرگ دادخواه و آنان که در برابر «بیدادِ» زمانۀ خویش شوریده‌اند، در بین عموم مردم به مقامی شبه خدایی می‌رسند.

از قضا می‌توان با مفهوم ساخته شدۀ دیگری از مفهومِ «داد» به تبیین تاریخِ ایران پرداخت و رازِ چرخه‌های تکرار شوندۀ «بیداد» و «دادخواهی» در این تاریخ را ناتوانی ما ایرانیان در طراحی و استقرار نظام حکمرانی‌ای دانست که در آن یک «نهادِ دادگسترِ مستقل» و منطبق بر نیازهای زمانه، «قدرتِ بیداد» را از حاکمان سلب نبوده و پیش از آنکه «بیدادگریِ» آنان موجبات سوگواری مردم و ویرانی سرزمین را فراهم کند آنان را از مقام خود برکنار نموده و در دماوند به بند کشد.

امروز 21 مهرماه روز بزرگداشتِ پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک است که به گمانم می‌توان آن را روز «جشنِ داد و دادخواهیِ ملّتِ ایران» نامید.

به امید آنکه به قدرت یک «نهادِ دادگسترِ مستقل»، برای همیشه، ضحاکِ بیدادگر در دماوند به بند کشیده شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۰۰ ، ۲۰:۱۰
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

هنگامی که داشتم مناسبت‌های پانزدهم مهرماه، را نگاه میکردم تا در مورد یکی از آنها چند خطی بنویسم علیرغم برخی مناسبت‌های شناخته‌شده‌تر‌، سالروز شهادت «یحیی شمشادیان» از خلبانان هوانیروز ارتش ایران توجه‌ مرا  بیشتر به خود جلب کرد.

علت این توجه هم تعلق مذهبی او به آیین یارسان یا آنچه که عموماً به نام آیین اهل حق شناخته شده است بود. پیروان آیین یارسان در ایران همانند سایر پیروان ادیان و مذاهب دیگر در این سرزمین، سال‌ها به‌واسطۀ تبعیض‌های مذهبی از برخی حقوق بدیهی که همۀ ایرانیان باید از آن برخوردار باشند محروم شده‌اند. نمی‌دانم اگر یحیی شمشادیان در زمانه‌ای همانند زمانۀ ما بزرگ می‌شد که روح حاکم بر سیاست‌‌های رسمی نظام سیاسی وقت، رنگ و بوی تبعیض‌ و بیداد دینی و مذهبی داشت آیا باز هم مجالی برای رشد و انگیزه‌ای کافی برای فداکاری در راه این سرزمین داشت؟

یحیی در بیست و سه ماه نخست جنگ ایران و عراق، بارها با توانایی‌های خود پادگان‌ها و شهرستان‌های غربی ایران را از سقوط نجات داد و نهایتاً به همراه هم‌پروازش «خلبان یدالله واعظی» در ساعت 14.30 دقیقۀ 15 مهر ماه 1362، در سن 29 سالگی، در منطقۀ عملیاتی سومار مورد اصابت مستقیم گلولۀ تانک قرار گرفت و در حالی که یک پایش قطع شده بود جان خود را در حفاظت از ایران و هموطنانش از دست داد.  

ایران‌زمین در طول تاریخ خود آشیان ادیان و مذاهب گوناگونی بوده است و یکی از اصول بدیهی حکمرانی در این سرزمین احترام به همین تکثر دینی و مذهبی است. هیچ نظام سیاسی در ایران حق ندارد که با اعمال قوانین تبعیض‌آمیز شکافی در وحدت ملّی ایرانیان ایجاد نموده و از دسترسی ایرانیانی با ادیان و مذاهبی متفاوت از اسلام شیعی به حتی عالی‌ترین مقام‌های سیاسی و اجرایی جلوگیری کند.

تکثر دینی و مذهبی در ایران اگر قدر دانسته شود فرصتی بزرگ است که با بیداد دینی و مذهبی می‌تواند به تهدیدی برای این سرزمین تبدیل شود.

در 26 مرداد امسال رهبر جمهوری اسلامی «دریادار شهرام ایرانی» را که اولین فرد غیر شیعه‌ای است که در دوران جمهوری اسلامی به یک پست عالی‌رتبۀ نظامی می‌رسد به سمت فرماندهی نیروی دریایی ارتش منصوب کرد؛ اگرچه این اقدام پس از دهه‌ها بیداد دینی و مذهبی، گامی به سوی دادگری دینی و مذهبی است اما کافی نیست.

به امید روزی که همۀ ایرانیان، با کیش‌ها و آیین‌‌های متفاوت، از فرصتی برابر برای دست‌یابی به بلندپایه‌ترین موقعیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند؛ بی‌گمان آن روز ایران آشیانۀ بهتری برای همۀ ایرانیان خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۰۰ ، ۲۰:۴۶
سجاد فتاحی