شورش، جنبش یا انقلاب؟ مسئله این نیست! هدف؛ مسئله این است!
سجاد فتاحی
توضیح: میلاد دخانچی در مطلبی که اخیرا منتشر کرده به پرسشها و نکاتی اشاره کرده است که اگرچه میتوان با آنها مخالف بود اما دستکم باید به آنها اندیشید. گرچه پیشتر در یادداشتهای مختلف به نکات طرح شده در این متن پرداختهام اما بیان مجدد آنها میتواند زمینه را برای بحث و گفتگویی عمیقتر و دقیقتر در رابطه با حرکت اعتراضی اخیر فراهم کند.
مفاهیم مطرح در علوم اجتماعی حد و مرز سیالی دارند؛ به عنوان مثال هنوز توافق دقیقی بر سر تعریف شورش، جنبش یا انقلاب و مرز بین این پدیدههای اجتماعی وجود ندارد. بنابراین اگرچه ممکن است تعریف رخدادهای کنونی ایران و زدن یکی از این برچسبها بر آن مورد علاقۀ متخصصین علوم اجتماعی باشد اما کمکی به وضعیت کنونی نخواهد کرد و توافقی نیز بر سر آن حاصل نخواهد شد.
از نظر من اعتراضهای کنونی در ایران با توجه به شعارها و اهداف طرح شده در آنها که امکان تحقق در چارچوب ساختار و نظام سیاسی کنونی را ندارند، آغاز حرکتی انقلابی در حوزۀ سیاسی است که پیشتر در حوزههای فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایران رخ داده و اکنون در ادامۀ مسیر به سد ساختار سیاسی برخورد کرده است و چارهای جز مواجهه با آن ندارد. سخت یا نرم بودن این مواجهه نیز بیش از آنکه در دست معترضین باشد در دست مقامهای بلندمرتبۀ نظام جمهوری اسلامی است که با توجه به تجارب قبلی و البته موارد اختلافی با معترضین، تصور نمیکنم مواجههای نرم باشد؛ همانگونه که تاکنون نیز نبوده است. اما میتوان از منظری کارکردی و نه حتی اخلاقی و فلسفی، به معترضین توصیه کرد که برای تحقق آیندهای بهتر برای ایران، صرفا بر اهداف تمرکز کنند؛ در دام خشونت نیفتند و هرگونه قضاوت در مورد افراد و اجرای قانون را به یک نهاد دادگستری مستقل و کارآمد واگذار کنند؛ که در فردای پیروزی باید یکی از نخستین نهادهایی باشد که تأسیس خواهد شد.
پیش از آنکه هر یک از ما بگوید اهداف اصلی این حرکت چه باید باشد؛ باید به این پرسش پاسخ دهد که ریشههای بحرانها و وضعیت کنونی ایران را باید در چه عواملی جستجو کرد؟
به گمان من اگر هر یک از بحرانها و مسائل مهم ایرانِ امروز را تحلیل کنیم در نهایت به نقص یا ضعفی در قانون اساسی و معماری نظام جمهوری اسلامی خواهیم رسید. بنابراین این حرکت اگر در پی تحقق شعارهای خویش است باید هدف خود را بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی متمرکز کند.
اینکه پیشنهادهای بدیل برای قانون و نظام سیاسی موجود چیست؛ پرسشی مهم است که باید همۀ حامیان و همراهان این حرکت با توجه به توان خود به آن بپردازند.
از نظر نگارنده، قانون اساسی و نظام سیاسی جایگزینِ قانون و نظام موجود، فارغ از آنکه نام آنها را چه بگذاریم، باید بر اساس سیزده پیسنگی بنا شوند که در یادداشتهای گوناگون در یکسال گذشته به آنها اشاره شده است؛ و البته میتوان و باید مواردی را به آنها افزود؛ پیسنگهایی که در قانون اساسی و به تبع آن نظام سیاسی موجود به هیچیک از آنها توجهی نشده است و بحرانهای کنونی ایران برآمده از آنهاست.
اینکه سازوکار تهیه قانون اساسی و نظام سیاسی آینده چگونه باید باشد موضوعی است که در یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهد شد.
پیسنگهای قانون اساسی
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#میلاد_دخانچی
#سجاد_فتاحی