حوادث تروریستی تهران و تصمیم پنج فردی که پیش از سوزاندن خود در آتشی اهریمنی، تعداد دیگری از هموطنان خویش و بلکه تمامی ایرانیان را سوزاندند حاصل در کنارهم قرارگیری مجموعهای از عوامل است که علاوه بر آن پنج تن و بسیاری دیگر در برون مرزها، ما در درون مرزها از مردم تا مسئولان بلند پایه نظام و قواعد حاکم بر نظام حکمرانی در ایران نیز در قرار دادن آنها در کنار یکدیگر نقش داشتهایم.
برخی وجوه مشترک بین افرادی که دست به این اقدام زدهاند گویای وجود نواقصی در نظام حکمرانی ایران است که به نظر میرسد در سوق پیدا کردن آنها به این مسیر شوم موثر بوده و تا این نواقص بر طرف نشود، امیدی به کاهش احتمال وقوع چنین حوادثی حتی با هزینههای گزاف نظامی و امنیتی نخواهد بود.
نظام حکمرانی در ایران در چند دهه گذشته، به گونهای سیستماتیک تبعیضهایی را بر هموطنان پیرو سایر مذاهب (بویژه اهل سنت و اهل حق) و سایر ادیان اعمال نموده که این تبعیضها در گذر زمان به انباشت خشم در هموطنان پیرو این مذاهب و ادیان منجر شده است. این خشم گاهی منتهی به خودسوزی از قبیل اقدامات برخی پیروان مذهب اهل حق در ایران شده است که ما عموما بی توجه از کنار آنها گذشتهایم؛ اما باید توجه داشته باشیم که این خشم تنها به خودسوزی منتهی نخواهد شد و در صورتی که یک ایدئولوژی، دگرسوزی را پیش از خودسوزی فرد توجیه نماید میتواند منتهی به عملیاتی انتحاری گردد.
نظام حکمرانی در ایران، در توزیع ثروت و فرصتهای توسعه در مناطق گوناگون کشور و از قضا مناطقی که دارای تفاوتهای مذهبی با مذهب رسمی کشور میباشند موفق نبوده و علاوه بر تبعیض مذهبی، تبعیض اقتصادی نیز به این مناطق تحمیل شده که خشم ناشی از احساس تبعیض مذهبی را دو چندان نموده است.
نظام حکمرانی در ایران در گزینش مدیران این مناطق نیز جز در مواردی معدود عموما موفق عمل نکرده و در چند دهه گذشته این استانها و مناطق علاوه بر تبعیض مذهبی و تبعیض اقتصادی گرفتار فقر و ناکارآمدی بدنه مدیریتی نیز بودهاند.
نظام حکمرانی در ایران با ایجاد محدودیت برای فعالیتهای تبلیغی و ترویجی پیروان قرائتهای معتدل از مذهب اهل سنت، زمینه را برای رشد و گسترش زیرزمینی قرائتهای رادیکال فراهم نموده و به این ترتیب زمینه مساعدی را برای عضوگیری چنین قرائتها و ایدئولوژیهایی از بین جوانان مناطق اهل سنت نشین فراهم نموده است.
جامعه مدنی ایران نیز بواسطه قصور خود در پرداختن ویژه و کامل به تبعیضهای مذهبی و اقتصادی اعمال شده به مناطق کرد و اهل سنت نشین کشور در چند دهه گذشته و حمایت از هموطنان خود در این مناطق در برابر این تبعیضها، در قبال حادثه تروریستی تهران مسئول است.
مجموع عوامل فوق در کنار عوامل دیگری که میتوان با مطالعات بیشتر به آن افزود زنجیره ای علی و چرخه ای خود تقویت کننده را تشکیل میدهد که حادثه تروریستی تهران را موجب شده است. عدم توجه کافی و کامل به همه این عوامل و عدم اتخاذ رویکردی سیستمی در تحلیل و تبیین این حادثه و برخورد گزینشی و خام با برخی علل سطحی آن، نه تنها گمراه کننده خواهد بود بلکه میتواند به بحرانیتر شدن فضا و افزایش احتمال وقوع چنین حوادثی بواسطه برخی اقدامات خام منجر شود.
اکنون که هیجان اولیه روزهای پس از حادثه فرونشسته است، بیایید اسیر خشم خود نشویم و به نقش خود در حادثه تروریستی تهران بیاندیشیم؛ حتی برای آن پنج جوان هموطن و بسیاری دیگر از جوانانی اینچنین که اکنون در زندانند و همگی سرمایههای به باد رفته انسانی این سرزمیناند، همانند آن 17 هموطن دیگرمان که در این حادثه آنها را از دست دادیم دل بسوزانیم و با دقت زندگینامههایشان را بخوانیم تا نقش خود را در سوق پیدا کردن آنها به این مسیر و در رقم زدن حادثه نهایی بیابیم ... باور کنیم که اصلاح مسیر و جلوگیری از وقوع حوادثی تلختر از همینجا آغاز خواهد شد.