✍️ سجاد فتاحی
https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official
بخش پنجم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«برای تخفیف بحرانهای کنونی ایران [که یکی از آنها بحران ورشکستگی آبی در ایران و زایندهرود است] نظام حکمرانیِ نوینِ ایران را چگونه باید طراحی کرد؟»
پاسخی را که میتوانستم با دانشِ اندکِ خود به این پرسش دهم در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری (دیباچهای بر طراحی و تحلیل سیستمهای حکمرانی)» آوردهام و علاقمندان میتوانند به آن کتاب مراجعه کنند؛ اما بهترین و کمهزینهترین راه برای طراحی و پیادهسازیِ نظامِ حکمرانی نوینِ ایران آن است که حُکمرانان بلندپایۀ کنونی ایران با درک شرایط خطیر خود و ایران، و با یاری فرهیختگان و نخبگان این سرزمین و حتی متخصصانی از سرزمینهای دیگر، خود متولی این امر شوند؛ اما شوربختانه تجربۀ تاریخی و البته نحوۀ عمل آنان در چند دهۀ اخیر که آخرین نمونۀ آن در روز گذشته برخورد خشونتآمیز با تجمعات اصفهان بود نشان میدهد که آنان توان و انگیزۀ این کار را ندارند. حُکمرانان کنونی ایران در دام نواقص نظام سیاسی ایران به خواب رفتهاند و به همین دلیل است که نمیتوان از آنان انتظاری داشت و هر اعتراضی در این سرزمین از آب و نان تا رأی و بنزین تا اطلاع ثانوی به خون کشیده خواهد شد.
بر این اساس وظیفۀ ستُرگ طراحی نظام حکمرانی نوین ایران، برعهدۀ تمامی ایرانیانی است که به اهمیت آن واقفند و ناامید نیز نباید بود؛ چرا که تاریخ نشان داده است که زودتر از آنچه که تصور میکنیم نظامهای حکمرانی فرسوده و ناکارآمد زوال مییابند و بدا به حال جوامعی که در آن زمان پیشنهاد و جایگزین نوین و کارآمدی برای نظام حکمرانی فروپاشیده نداشته باشند؛ چرا که آنگاه این خطر بزرگ خواهد شد که یا تنها مناصب نظامهای حکمرانی فرسودۀ دیروز را با افرادی تازه جایگزین کنند یا بواسطۀ شرایط بحرانی دورۀ فروپاشی، نظام حکمرانیای ناکارآمدتر از نظام حکمرانی دیروز مستقر سازند و افسوس گذشتهای را بخورند که پدران و مادرانشان چند دهه پیش بر آن شوریده اند؛ که نتیجۀ هر دو تشدید و تعمیق بحرانهای ایران و ایرانیان خواهد بود.
پایان