«ایران» و «منافع ملی» نقطه شروع همافرایی و گفتگو
(در جستجوی دالهایی برای آغاز گفتگو بین جریانهای سیاسی-اجتماعی ایران)
@governancesystems
رهایی از شرایط مخاطرهآمیز کنونی و حرکت به سوی آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان، جز در سایه گفتگو بین تمامی جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور امکانپذیر نیست؛ سخنم تنها منحصر به گفتگو بین دو جریان سیاسی اصلی فعال در داخل کشور یعنی اصلاحطلب و اصولگرا نیست؛ این دو جریان اگر به راستی دلنگران منافع ملی این سرزمیناند، باید آمادگی نقد گذشته پر اشتباه خود و گفتگو با جریانهای سیاسی و اجتماعی دیگری که نام «براندازان» را بر آنها نهاده و سالها با پرخاشگری، بدبینی و اتهامزنی با آنها سخن گفته و آنها را راندهاند در خود ایجاد کنند.
از سوی دیگر گروهها و جریانهای سیاسیای که با نظام جمهوری اسلامی سرسازگاری ندارند و دستیابی به اهداف خود را تنها در سایه فروپاشی این نظام جستجو میکنند، اما دغدغه آینده این کشور و مردمانش را دارند نیز بواسطه شرایط مخاطره آمیز منطقه و این واقعیت که فروپاشی نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی به احتمال فراوان، موجب به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران خواهد شد، باید ضمن نقد کنشها و واکنشهای گذشته خود، آمادگی گفتگو با دو جریان سیاسی رسمی در این نظام (اصلاحطلبان و اصولگرایان) را که طبیعتا خاطرات خوشایندی از آنها ندارند در خود ایجاد کنند.
بدیهی است گفتگو بین گروهها و جریانهایی که سالها و دهههاست با بدبینی به یکدیگر نگریسته و جز با اتهامزنی با یکدیگر سخن نگفتهاند و از این رهگذر، هزینههای سنگینی را به یکدیگر تحمیل کردهاند، بسیار دشوار اما شدنی است.
برای شروع گفتگو، باید وجوه مشترک را یافت و فکر میکنم دو مفهوم «ایران» و «منافع ملی» میتوانند نقطه پیونددهنده تمامی گروهها و جریانهای سیاسی و اجتماعیای باشند که دغدغه آینده ایران و مردمان این سرزمین را دارند.
تمامی این جریانها باید این واقعیت را بپذیرند که بدون موجودیتی جغرافیایی – سیاسی – اجتماعی به نام ایران، که منافع برخی قدرتهای منطقهای و جهانی در نبود این موجودیت و یا تغییر مرزهای آن است (امری که سیاستهای داخلی و خارجی کشور در چند دهه گذشته در شکلگیری این منافع تاثیر بسزایی داشته است) همه بازنده خواهیم بود.
آذر 1395 به دعوت انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران در برنامهای با عنوان «ملیگرایی در ایران معاصر» شرکت کردم و درباره مفهوم ملیگرایی و بحرانهای پیشروی ایران سخن گفتم (1) در آن جلسه، دو دوست گرامی دیگرم، شروین وکیلی و حسام سلامت نیز حضور داشتند؛ در پایان برنامه حسام، در پاسخ به برخی انتقادهایی که بر سخنان او وارد کرده بودم گفت: «...شما آنچنان مفاهیم مورد نظر خود را گسترده تعریف کردهاید که همه در آن جای میشوند...»؛ آنروز تصور کردم که ممکن است این انتقاد حسام وارد باشد اما هرچه پیشتر میرویم بیشتر بر این اعتقاد خود راسخ میشوم که آینده ایران و ایرانیان، تنها در گرو هژمون شدن گفتمانی است که خود را آنچنان گسترده تعریف کند که تمامی ایرانیانی که دغدغه آینده این سرزمین و مردمانش را دارند، انعکاس خود را در آن ببیند؛ این گفتمان، باید بتواند بین اصولگرا، اصلاحطلب، سلطنتطلب، چپ، لیبرال، اهل سنت، اهل حق، شیعه، کرد، فارس، آذری و تمامی اجزای رنگینکمان ایران ارتباط برقرار کند و آنها ذیل این گفتمان بتوانند گفتگوهای انتقادی خود را بدون آنکه به وجوه مشترک آنها آسیبی وارد کند آغاز نموده و به گفته ماندلا، خطاهای گذشته رقبا و حتی دشمنانشان را ببخشند اما فراموش نکنند.
باور کنیم که بدون ایران در شکل کنونی آن، نه اصلاحطلب و اصولگرایی وجود خواهد داشت و نه برانداز و سلطنتطلبی؛ اما این حقیقت تلخ را نیز باید باور کنیم که نحوه بازیگری جریانهای سیاسی واجتماعی کنونی ایران در مسیر فروپاشی این سرزمین است و حقیقت تلختر آنکه تغییر این مسیر با ساختار و مناسبات کنونی بسیار دشواتر از ادامه مسیر است؛ اما نکته امیدوار کننده آن است که اگر مکانیزمها و واقعیتها را بشناسیم تغییر مسیرهای دشوار نیز امکانپذیر خواهد بود. در این مسیر نقش مقامهای عالیرتبه نظام سیاسی کنونی از نقش سایر کنشگران و بازیگران سیاسی با اهمیتتر و اثرگذارتر است.
_________________________________________
(1) متن زیر تکمیل شده مطالبی است که در برنامه انجمن اسلامی دانشکده فنی ارائه دادم و بعدها در ماهنامه پیام هاجر منتشر شد، این مطلب تلاشی است برای تاملی دوباره درباره مفاهیم انسجامبخشی چون «ایران»، «ملیگرایی» و «منافع ملی» با تاکید بر بحرانهای پیچیده پیشروی ایران.
http://apathtoliberation.blog.ir/1396/06/23/post%2066
ممنون استاد فتاحی