(قسمت دوم: چرا موضوع جانشینی مهم است؟ و چرا باید در مورد آن گفتگو کنیم؟)
✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
t.me/SIAGS
✅ در بخش نخست این نوشتار (بنگرید به http://apathtoliberation.blog.ir/1399/05/13/post%20113) بیان شد که نظام جمهوری اسلامی با بالا رفتن سن رهبر کنونی نظام، به زودی یکبار دیگر در دوراهی حرکت به سمت نظامی مبتنی بر اقتدار عقلانی- قانونی یا نظامی مبتنی بر اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) قرار خواهد گرفت. امری که این بار بر خلاف خرداد 1368، بواسطهی قدرت قابل توجه بیت رهبر کنونی و همسویی سایر بخشهای انتصابی و شبه انتخابی نظام سیاسی با بیت، که در خرداد 1400 و با پیروزی احتمالی گزینهی نزدیک به بیت (در شرایط کنونی گزینههایی چون سید پرویز فتاح، رئیس کنونی بنیاد مستضعفان و پس از او سردار حسین دهقان از بیشترین شانس در این زمینه برخوردارند) تکمیل خواهد شد، به نظر میرسد تعیین تکلیف شده و به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) حرکت خواهد کرد؛ الگویی از اقتدار که اصولاً نسبتی با پیچیدگیها و مسائل جهان مدرن ندارد و میتواند بر وخامت مسائل و بحرانهای پیشروی ایران بیافزاید.
✅ پس از انتشار بخش نخست یادداشت، برخی از خوانندگان، این پرسش را طرح کردند که «چرا مسئلهی جانشینی رهبر کنونی نظام مهم است؟»؛ برخی دوستان نیز بواسطهی حساسیت برانگیز بودن موضوع و لطفی که به نگارنده داشتند خواستند که از ادامهی انتشار این سلسله مطالب خودداری کنم. اگرچه شاید بهتر بود که به پرسش طرح شده در بخش نخست نوشتار پرداخته میشد، اما به تعویق افتادن آن را میتوان به فال نیک گرفت تا از طریق پاسخگویی به آن پرسش، بتوانم عذر خود را برای نپذیرفتن درخواست دوستان نیز توجیه کنم.
✅ در پاسخ به این پرسش که چرا موضوع جانشینی رهبری نظام مهم است میتوان به نکات ذیل اشاره کرد.
⭕️ نقش رهبری در نظام سیاسی جمهوری اسلامی، نقشی است که به تنهایی دستکم در حدود 70 درصد قدرت اقتصادی و سیاسی ایران را در اختیار دارد؛ به عبارتی در شرایط کنونی
⭕️ قدرتمندترین نهادهای اقتصادی موجود در کشور زیرمجموعهی رهبری هستند و روسای این نهادها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با نظر ایشان انتخاب میشوند.
⭕️ تمامی نیروهای نظامی کشور تحت فرماندهی رهبری قرار دارند؛
⭕️ ریاست مهمترین دستگاه رسانهای کشور (صدا و سیما) با نظر مستقیم رهبری انتخاب میشود؛
⭕️ ریاست قوهی قضاییه با نظر مستقیم رهبری انتخاب میشود؛
⭕️ شش نفر از فقهای شورای نگهبان که مسئولیت نظارت بر انتخاباتهای ریاستجمهوری، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و تایید و رد صلاحیت نامزدها را بر عهده دارند (به عبارتی انتخاباتها را مدیریت میکنند) با نظر مستقیم رهبری و 6 نفر باقی مانده با نظر غیر مستقیم وی انتخاب میشوند؛
⭕️ درشرایط کنونی، طبق توافقی نانوشته، که ناشی از انباشت قدرت قابل توجه در نقش رهبری نظام است، روسای جمهور ناگزیرند که تمامی وزرای کلیدی کابینه را پس از تایید رهبری به مجلس معرفی کنند؛
⭕️ سیاست خارجی کشور به صورت کامل با نظر رهبر جمهوری اسلامی مشخص میشود؛
⭕️ سیاستهای فرهنگی و آموزشی کشور تحت نظارت ایشان است و با نظر وی میتوانند متوقف شده یا ادامه پیدا کنند؛
✅ میتوان موارد دیگری را نیز به موارد فوق افزود؛ اما همین موارد اندک نیز نشان میدهد که جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی، نه یکی از نقشهای سیاسی موجود در نظام، که نقشی است که سایر نقشها ذیل آن تعریف شده و قدرت آن از مجموع قدرت سایر نهادهای موجود در نظام سیاسی بیشتر است؛ به عبارتی سایر نهادها قدرت خود را از این نقش میگیرند. همین امر، «توازن قوا» در نظام جمهوری اسلامی را که یکی از اصول کارآمدی نظامهای سیاسی است به صورت کامل برهم زده و اصل «تفکیک قوا» در این نظام را نیز به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. اگرچه مجال پرداختن به این بحث در این نوشتار نیست اما میتوان نشان داد که مهمترین مسائل و بحرانهای کشور در حوزههای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و حتی محیطزیست، در ریشهایترین سطح، تحت تاثیر وضعیت نامناسب توازن و تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی پدید آمدهاند؛ و ناکامی اصلاحجویان در بهبود شرایط کشور، ریشه در ناتوانی یا بیبرنامگی آنها برای حل این دو مسالهی کلیدی در چند دههی گذشته دارد.
✅ تمرکز قابل توجه قدرت در نقش رهبری نظام سیاسی که به قسمتی از آن در بندهای فوق اشاره شد سبب میشود که موضوع جانشینی رهبر، تبدیل به مسئلهای مهم و اساسی در نظام سیاسی شود که بر سرنوشت ایران اثرگذار است. این موضوع هنگامی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد که بدانیم گزینههایی که در مقایسه با سایرین از شانس بیشتری برای جانشینی رهبر کنونی برخوردارند تقریباً از تمامی جوانب در مقایسه با رهبر کنونی نظام دچار ضعفاند. همین امر سبب میشود که نتوانیم شرایطی بهتر از شرایط کنونی ایران را در دوران جانشینِ وی متصور شویم (به این گزینهها در بخش سوم نوشتار اشاره خواهد شد).
✅ به همین دلایل است که میتوان بیان کرد موضوع جانشینی رهبر کنونی نظام علاوه بر آنکه مهمترین موضوع پیشروی کشور در چند سال آینده است و به بازی بازیگران سیاسی به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه جهت خواهد داد، بواسطهی قدرت قابل توجه انباشت شده در نقش رهبری، بر سرنوشت تک تک ایرانیان نیز اثرگذار است و اگر این مسئله به گونهای مناسب مدیریت نشود شرایطی ناگوارتر از شرایط موجود برای ایران در پیش خواهد بود.
✅ به گمانم توضیحات فوق میتواند عذر نویسنده را نیز برای عدم پذیرش درخواست دوستان در جهت خودداری از انتشار این سلسله یادداشتها توجیه کند. چرا که هر یک از ما بواسطهی هزینههای قابل توجهی که از جیب مردمان این سرزمین صرف آموزش و پرورش ما شده است نسبت به آیندهی آن مسئولیم و صرف حساسیتبرانگیز بودن یک موضوع یا ناخوشایند بودن گفتگو دربارهی آن برای برخی، نمیتواند از سوی ما عدم هشدار یا عدم گفتگو دربارهی آن را توجیه کند، بنابراین باید بدون واهمه و ترس در مورد این موضوع به گفتگو نشست و نسبت به تبعات سکوت ویرانگر نسبت به این مسالهی مهم و تصمیمگیری در مورد آن در پستوخانههای قدرت و به دور از چشمان نخبگان و مردمان این سرزمین هشدار داد.
✅ هر یک از ما به سهم خود میتواند در عمومی شدن گفتگو پیرامون این مسالهی مهم نقش داشته باشد و این یادداشتها کوچکترین مسئولیت و سهمی است که نگارنده در عمومی کردن این مساله دارد.
✅ در بخش سوم این نوشتار که در روز پنجشنبه 23 مرداد 1399 منتشر خواهد شد در مورد گزینههایی که در شرایط موجود از بیشترین شانس برای رسیدن به جایگاه رهبری برخوردارند صحبت خواهیم کرد.
ادامه دارد ...