سخنی با دوستان بسیج دانشجویی و تقدیری از مسولین فرهنگی دانشگاه مازندران
پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ
(به
بهانه نامه سرگشاده بسیج دانشجویی به ریاست جمهور پیرامون جشن فارغالتحصیلی
دانشجویان دانشگاه مازندران)
اعضای محترم بسیج دانشجویی دانشگاه
مازندران، پس از مطالعه بیانیه اخیر این تشکل پیرامون جشن فارغالتحصیلی دانشجویان
دانشگاه نکاتی به ذهن اینجانب رسید که در ادامه به استحضار می رسد.
پیش از آغاز سخن نیز خاطرنشان می نمایم
که انتقادات ذکر شده اگرچه به بهانه بیانیه اخیر شما عزیزان بیان شده است اما
مخاطب آن می تواند تمامی پایگاه های بسیج دانشجویی در دانشگاه های کشور باشد.
نخست آنکه پسندیده تر آن بود که شما
دوستان و تشکل مطبوعتان، دغدغه مندی و پایبندی خود را به موازین اسلامی به هنگام تخلفات آشکار دولت گذشته و اتلاف سرمایه های این کشور در آن دولت نیز نشان می دادید و با سکوت خود در آن
دوران این شائبه را پدید نمی آوردید که درد دین ندارید و تنها آن را وسیله ای برای
دستیابی به نیات و اغراض سیاسی خود قرار دادهاید، پرسشی که شما می بایست به آن
پاسخ گویید آن است که مگر حرمت بیت المال، دروغ گویی و پایمالی منافع ملی، کمتر از
سایر محرمات دینی است که در زمانی نه چندان دور در بهترین حالت در برابر آن سکوت
کردید و در بدترین حالت با آن همراهی نمودید؟
برادران عزیز، آشکارا بگویم که دیگر
برایمان باور غیرت دینی تان سخت است چرا که سکوتتان و حتی همراهی تان را در برابر
نقض بدیهی ترین اصول دینی و انسانی دیده ایم. و در پس هر اعتراضتان تنها بوی
نامطبوع اهداف و اغراض سیاسی را می شنویم و البته این چندان تعجب برانگیز نیست؛
چرا که تشکل مطبوع شما عزیزان پایگاه یک نهاد نظامی در درون دانشگاه است که از قضا
انحصار پول، اسلحه و رسانه را در اختیار دارد و در صدد است که اختیار کامل دانشگاه را نیز به دست آورد.
شما عزیزان همانند برخی فرماندهان به
ظاهر بیرون از دانشگاهتان عادت کرده اید که از جانب ملت، دانشجویان و پدران و
مادرانشان سخن گفته و از کیسه آنها خرج نمایید، آنها نیازی به وکالت شما ندارند و
اگر بگذارید در هر انتخابات و در هر اجتماع عمومی حرف خود را خواهند زد.
شما عزیزان و تشکل مطبوعتان عادت کرده
اید که همواره در جایگاه طلب کار بنشینید تا از این طریق نقش خود را در پیدایش
وضعیت نه چندان مناسب علمی دانشگاه ها پنهان کنید، آری شما که بازوی یک نیروی
نظامی در درون دانشگاه هستید، با نقض استقلال نهادی دانشگاه که عاملی اساسی در
پویایی و موفقیت آن است، حذف مخالفین فکری خود از درون دانشگاه ها و بهرهمندی از
سهمیههایی که به قیمت پایمالی حقوق افرادی شایستهتر از شما به شما تعلق گرفته
است نقشی اساسی در رکود علمی دانشگاه بازی کرده اید؛ و صد افسوس که در این راه دین
را ابزاری برای دستیابی به اهداف خود نموده اید.
شما عزیزان و تشکل مطبوعتان در بهترین
حالت بواسطه فهم غلطتان از فرهنگ و در بدترین حالت غرض ورزانه و منفعت طلبانه بخش قابل
توجهی از منابع ملی کشور را اتلاف نموده و مسئول بخش وسیعی از بحرانهای سیاسی،
علمی، فرهنگی و اخلاقی موجود در جامعه هستید و نارضایتی کنونیتان از وضعیت فرهنگی،
بهترین گواه در شکست برنامههای مهندسی فرهنگیتان و بر باد رفتن منابعی است که در
این مسیر صرف نمودهاید، منابعی که اگر فهم نزدیک به واقعتری از فرهنگ داشتید میتوانست
در جهت برداشتن باری از دوش این ملت و بهبود وضعیت اسفناک آن به کار گرفته شود.
سخن را بیش از این به درازا نمیکشم و
آن را به فرصتی موکول می نمایم که امکان گفتگویی رو در رو با شما عزیزان فراهم شود
چراکه ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفتگو با یکدیگر هستیم و تهدیدهای شما از
آن نوع که در بند آخر نامه خود به آن اشاره کردهاید؛ تنها بر شکاف بین شما عزیزان
و بخش دیگری از ملت خواهد افزود و از تعمیق این شکاف هیچ یک نفعی نخواهیم برد.
در پایان نیز از مسولین فرهنگی دانشگاه
و سرپرست محترم آن که در این مورد با ایجاد فضایی شاد امکان ثبت خاطراتی دلنشین را
در واپسین روزهای تحصیل برای دانشجویان فراهم کردهاند و این موضوع در عکسهای
منتشر شده از آنها به وضوح دیده میشود سپاسگزاری نموده و خاطرنشان میگردد که کاملاً
طبیعی است که در چنین مراسمهایی هر یک از دانشجویان به فراخور زمینه اجتماعی و
جهان فرهنگی خود شادی خود را به سبکهای مختلفی بروز دهند که ممکن است مورد پسند برخی
افراد نباشد؛ اما از این جهت نه خردهای بر آنان است و نه بر مسولین برگزار کننده
مراسم؛ این ما هستیم که با پذیرش تکثر میبایست آستانه تحمل خود را افزایش داده و
در صورت عدم تمایل در چنین برنامههایی شرکت نکنیم. امید آن است که به ضرورتهای
فرهنگی و نظر دانشجویان در برگزاری چنین مراسمهایی توجه نموده و مرعوب برخی تهدیدهای
غیر قانونی نگردید.
با تقدیم احترام
سجاد فتاحی
دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه مازندران
۹۴/۰۳/۰۷