چند روز پیش یکی از دوستان عزیزم (خانم محمودیان) لینک خبری رو برای من فرستادند که در اون به بودجه برخی موسسات در لایحه بودجه 1394 اشاره شده بود، با دیدن این لینک – که مطلب آن در پایین همین متن آورده شده- مشتاق شدم که لایحه بودجه 1394 رو نگاهی بیاندازم و برای این منظور به سایت معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور سری زدم، عبارتی که تا کنون با مطالعه این لایحه به ذهنم متبادر شده عبارت ناکارآمدی سیستمی است. بخش عظیمی از سرمایههای کشور به دلیل ضعف و ناکارآمدی سیستمی و الگوریتمهای دستوری آن در حال اتلاف است. به نظر میرسد شرایط ما شبیه افرادی است که در قرن 21 سوار درشکه – سیستمی که نهایتا متعلق به اوایل قرن 20 است- شده اند و میخواهند از بحرانهایی که تعقیبشان می کنند فرار کنند و تمامی منابع خود را صرف نگه داشتن این درشکه می کنند، در حالی که این درشکه جز برای افرادی که منافعشان با درشکه سواری پیوند خورده است منفعتی نداشته و برای رهایی از بحرانها نیز کافی نیست. با این سیستم ناکارآمد حتی در صورت واقعی شدن قیمت نان و حاملهای انرژی که در این شرایط بخش اعظم فشار آن بر دوش طبقات اقتصادی پایین و متوسط است، تغییرات چندانی رخ نخواهد داد. علیرغم دشواری، ایرانیان چارهای جز آغاز اصلاحات سیستمی ندارند و دیگر جابجایی کنشگران چندان کمکی به آنها نمینماید؛ امیدوارم پیش از آنکه به تعبیر لومن پیچیدگیهای پیشروی سیستم آن را در خود حل نماید؛ تحولخواهان با استفاده از یکی از آخرین فرصتهای پدید آمده، اصلاحات سیستمی را که اکنون بخشهای محدودی از آن را در اختیار دارند آغاز کنند. این امر نیز نیازمند فشار نخبگان بدنه اجتماعیای است که تحولخواهان را در انتخابات 92 به قدرت رساندهاند، چرا که ماهیت قرار گرفتن در مسند قدرت عموما انسان را محافظهکار میکند. باور کنیم که بحرانهای سیستمی آنقدر عمق پیدا کردهاند که دیگر تعویض کنشگران به تنهایی کافی نیست.
------------------------------------------------------