«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۱۴ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح می‌دهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر اصلاحِ اساسیِ قانون اساسی، مهم و حیاتی، و تنها راه باقی‌ماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورش‌ها و انقلاب‌ کنترل ناپذیری است که نشانه‌های آن از سال‌ها پیش در زیر پوست جامعۀ ایرانی ظاهر شده است. بر این اساس در مناسبت‌های گوناگون دربارۀ مبانی‌ و پی‌سنگ‌هایی خواهم نوشت که یک قانون اساسی برای آنکه بتواند سرنوشتی نیکو برای ایران و ایرانیان رقم بزند باید بر آنها مبتنی باشد.

«احمد اشرف» جامعه‌شناس ایرانی در مصاحبه‌ای با «فصلنامۀ ایران‌نامگ» ضمن نقد سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه، در ارتباط با سیاست‌‌های اتخاذ شده در دورۀ او دربارۀ زنان معتقد است که:

«اگر چنین وضعی پیش نمی‌آمد، زنانِ ایران امروز همان وضعی را می‌داشتند که زنان  در افغانستان دارند؛ هیچ تردیدی در این مطلب ندارم.»

اهمیت این نظر اشرف از آنروست که او از جملۀ جامعه‌شناسانی است که حب و بغض‌های سیاسی را در تحلیل‌ها و اظهارات خود وارد نمی‌کند و از قضا برادر او «حمید اشرف» یکی از کشته‌شدگان پیش از انقلاب 1357 است. اگرچه سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه همانند سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی تبعات ناگواری برای جامعۀ ایران داشت، اما برخلاف سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی که هیچ منفعتی را نه برای دین و نه برای دنیای مردم نداشته است آن سیاست، علیرغم پیامدهای منفی بسیار، دست‌کم تبعات مثبتی را نیز برای زنان و جامعۀ ایرانی در پی داشت.

نسلی از زنان توانمند ایرانی که در فاصلۀ دهه‌های 1310 تا 1360 پا به عرصۀ فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و علمی نهادند نتیجۀ سیاست‌‌های اتخاذ شده در حوزۀ زنان در دوران حکومت پهلوی اول و دوم بودند. یکی از این زنان، «لیلیت تریان» مجسمه‌ساز ارمنی‌تبار ایرانی است؛ که در 10 دی‌ماه 1309 زاده و در 16 اسفند 1397درگذشت. او را به عنوان «مادر مجسمه‌سازی ایران» می‌شناسند.

یکی از پی‌سنگ‌هایی که قانون اساسی ایران باید بر آن بنا شود آن است که تمامی ایرانیان فارغ از جنس، دین و مذهب باید از حقوقی کاملاً برابر برخوردار باشند. بنابراین هر اصلی در قانون اساسی که سبب نادیده گرفته شدن این قاعدۀ بنیادین شود نیازمند اصلاح و تغییر است.

10 دی‌ماه، زادروز لیلیت تریان را می‌توان به عنوان نمادی برای مطالبۀ زدودن تبعیض جنسی و دینی از قانون اساسی دانست؛ «قانونی که همۀ ایرانیان باید در آن برابر باشند»؛ این پی‌سنگِ اوّل است.  

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۱۱:۳۶
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

8 دی‌ماه 1285 متنی را به عنوان نظام‌نامۀ سیاسی، برای امضاء، پیش‌روی مظفرالدین شاه قرار دادند که نقشی اساسی در تمامی تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران تا انقلاب 1357 داشت.  

تدوین و تصویب قانون اساسی یکی از مهمترین لحظات در تاریخ یک کشور است. لحظه‌ای که تمامی هزینه‌های انسانی و اقتصادی پرداخت شده برای رسیدن به آن لحظه و البته سرنوشت آن سرزمین در تمامی سال‌های بعد را رقم خواهد زد.

قانون اساسی به منزلۀ نقشه‌ای است که بر اساس آن نظام حکمرانی طراحی و پیاده‌سازی خواهد شد. زشت یا زیبا بودن یک نظام حکمرانی و کارآمد بودن یا نبودن آن را باید در اصول قانون اساسی به منزلۀ نقشۀ بنیادین معماری نظام جستجو کرد.

تجربۀ ما ایرانیان از تدوین دو قانون اساسی از سال 1285 تا کنون، تجربه‌ای موفق نبوده است و شوربختانه تجربۀ دوم در سال 1358 نه تنها نقص‌های قانون اساسی مشروطه را برطرف نکرد، بلکه نقص‌ها و ضعف‌هایی بزرگتر را در قانون اساسی وارد کرد؛ به‌گونه‌ای که قانون اساسی جمهوری اسلامی را از نظر تأمین منافع ملی تبدیل به متنی پیش‌پا افتاده در برابر قانون اساسی مشروطه کرده است.  

ضعف‌های بنیادین موجود در قانون اساسیِ مشروطه که بعدها خود را در معماری نظام حکمرانی در عرصۀ واقعی نشان داد، استبداد دوران پهلوی و نهایتاً انقلاب 1357 را رقم زد؛ استبدادی که هرچه داشت ایران را در مسیر توسعۀ اقتصادی قرار داد و آن را تبدیل به یکی از کشورهای پیش‌رو در آسیا و منطقه کرد؛ و ضعف‌های موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی نه تنها موجب توسعۀ سیاسی و اجتماعی نشد بلکه همان توسعۀ اقتصادی ایجاد شده را نیز برباد داد و اکنون پایداریِ ایران را با مخاطراتی جدی روبرو کرده است.  

باید این دو تجربه را به خاطر سپرد و اهمیت تدوین قانون اساسی را در تعیین سرنوشت ایران به یاد داشت زیرا سطح ناکارآمدی‌ها و بحران‌های برآمده از قانون اساسی و به تبع آن نظام حکمرانی ایران به مرحله‌ای رسیده است که دیر یا زود ایرانیان دوباره خود را در لحظۀ بنیان‌گذاری دیگری خواهند یافت و آنگاه جفایی بزرگ به تاریخ ایران است که سومین تجربۀ تلخ خود را در این زمینه رقم بزنیم.  

به نظرم تمامی جریان‌های سیاسیِ ایران‌گرا که سرنوشت ایران و ایرانیان برایشان در درجۀ نخست اهمیت است باید از روزمرگی‌های سیاسی گذر کرده و به صورت اساسی به لحظۀ بنیان‌گذاری پیش‌رو و تدوین متن بنیادین نظام حکمرانیِ آیندۀ ایران بپردازند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۰ ، ۰۹:۰۳
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

چند روزی است که بواسطۀ حضور مهدی‌ مهدوی‌کیا در یک بازی دوستانه و پوشیدن لباسی که پرچم اسرائیل بر آن در کنار پرچم سایر کشورها وجود داشته است او از سوی برخی رسانه‌ها و افراد حامیِ سیاستِ رسمی جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل مورد انتقاد قرار گرفته است.

این موضوع به نظرم فرصتی است برای نقد نحوۀ مواجهۀ جمهوری اسلامی با مسئلۀ اسرائیل.

وظیفۀ اصلی دولت‌ها و نظام‌های سیاسی در جهانِ معاصر، حفاظت از منافع ملّتی است که مسئولیت حکمرانی بر آنها را برعهده گرفته‌اند. کاملا طبیعی است که در درون فضای فرهنگی یک ملّت گرایش‌ها و نظرات مختلفی نسبت به مسائل گوناگون از جمله موضوع به رسمیت شناخته شدن یا نشدن اسرائیل و حقوق مردم فلسطین وجود داشته باشد و همگان نیز باید آزاد باشند که مواضع و نظرات خود را دربارۀ آن طرح نمایند؛ اما هنگامی که موضوع به سطح یک نظام سیاسی می‌رسد آن نظام باید با فراتر رفتن از دسته‌بندی‌های موجود در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه، تنها و تنها  موضعی را اتخاذ نموده و کنشی را انجام دهد که در راستای منافع ملّی است.

نحوۀ مواجهۀ جمهوری اسلامی در چند دهۀ گذشته با مسئلۀ اسرائیل اگرچه می‌تواند در چارچوب منافع و عقاید ایدئولوژیک جریان‌ها و گروه‌هایی در ایران باشد اما بی‌گمان مبتنی بر منافع ملی و مسئولیتی که این نظام سیاسی باید در قبال آن ایفا کند نبوده است. این نحوۀ مواجهه باعث شده است که ایران فرصت‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فراوانی را در منطقۀ خاورمیانه از دست داده و دشمنی‌های بی‌موردی را با منافع ملّت ایران ایجاد نماید که در چارچوب محاسبات سیاسی و منطق منافع ملّی قابل تحلیل نیست.

موضوع اسرائیل اگرچه از منظر ایدئولوژیک و خط قرمزهای نظام سیاسی کنونی موضوعی حساس است که نباید به آن وارد شد اما از منظر منافع ملّی و خطر و هزینه‌هایی که ادامۀ این سیاست برای ایران در پی خواهد داشت باید مورد بررسی و نقد قرار گرفته و آشکارا در مورد آن سخن گفته شود.

سیاستِ جمهوری اسلامی در چند دهۀ گذشته در مواجهه با مسئلۀ اسرائیل در چارچوب منافع ملّی ایران نیست و هزینه‌های سنگینی را به ملّت ایران تحمیل کرده و در صورت ادامه هزینه‌های سنگین‌تری را تحمیل خواهد کرد؛ هزینه‌هایی که در حدِّ نهایی می‌تواند جبهۀ مخالفان ایران به منزلۀ کشوری بزرگ در منطقه را به شدت تقویت نماید.    

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۰ ، ۱۶:۱۳
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

http://https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

 

امروز، چهارم دی ماه سالروز شهادت 175 غواص ایرانی در عملیات کربلای 4 است.

عملیاتی که به گفتۀ «محسن رضایی»، فرماندۀ وقت سپاه پاسداران، یک هفته پیش از عملیات به احتمال 50 درصد لو رفته بود؛ و آقای فرمانده پاسخی نداده است که مگر جان پاک‌ترین فرزندان این سرزمین بازیچۀ جهل و نادانی است که اینچنین سخاوتمندانه آنها را به مسلخ فرستادید؟

یکی از مسائل اساسی حکمرانی در ایران آن است که حکمرانان در برابر تبعات اقتصادی و انسانی تصمیم‌های نادرست خود مسئول و پاسخگو نیستند؛ و همین امر سبب شده است که سخاوتمندانه در برهه‌های گوناگون چوب حراج بر منابع انسانی و مالی این سرزمین زده و همچنان پرمدعا، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است، با مردم سخن بگویند.

یکی از اصولِ حکمرانی که باید به خاطر داشته باشیم آن است که اگر طراحی و سازوکارهای نظام سیاسی به گونه‌ای نباشد که حکمرانان در برابر تبعات تصمیمات خود پاسخ‌گو باشند، منابع انسانی و مالی یک سرزمین را سخاوتمندانه در خدمت منافع اقتصادی و ایدئولوژیک خود بر باد خواهند داد. بخشی از تبعات دیروز چنین نقصی به مسلخ فرستادن جمعی از جوانان این سرزمین در عملیاتی به نام کربلای 4 بود و بخشی از تبعات امروز چنین نقصی محیا کردن شرایطی است که مهاجرت را تبدیل به تنها گزینۀ پیش‌روی بخش قابل توجهی از جوانان این سرزمین کرده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۴ دی ۰۰ ، ۰۹:۱۷
سجاد فتاحی