«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

 

در شرایط کنونی، می‌توان استراتژی جریان‌های ایران‌گرا در رابطه با جمهوری اسلامی را به دو دسته کلی تقسیم کرد:

⭕️ گروه نخست، ایران‌گرایان اصلاح‌طلب یا اصلاح‌جویی هستند که چنان از فروپاشی نظام‌ سیاسی، چه از طریق انقلاب داخلی و چه از طریق تهاجم خارجی، بیمناکند که تمام توان خود را صرف ترویج ایده‌ی اصلاح‌پذیر بودن نظام جمهوری اسلامی می‌کنند بدون آنکه توجه داشته باشند که اصولاً اصلاح نظام‌های‌ سیاسی نیازمند زمینه‌ها و شرایطی است که در ارتباط با جمهوری اسلامی این زمینه‌ها و شرایط محقق نیست. این گروه هنگامی که از ضرورت امیدواری جامعه سخن می‌گویند بیشتر اوقات منظورشان امیدوار کردن جامعه به اصلاح جمهوری اسلامی است و نه امیدوار کردن جامعه به توانایی خود برای آفریدن فردایی بهتر.  این گروه چنان از فروپاشی نظام سیاسی یا وقوع انقلاب در جامعه بیمناکند (یا به دلیل هزینه‌های سیاسی انقلاب یا پیوند خوردن منافع گوناگون اقتصادی و سیاسی‌شان با نظام سیاسی کنونی) که آن را معادل فروپاشی کل ایران به تصویر می‌کشند؛ و با همین تصویر در چند دهه‌ی گذشته در برخی انتخابات‌ها از سوی اکثریت جامعه اقبال نیز یافته‌اند. اما به نظر می‌رسد دولت حسن روحانی مهر ابطال نهایی بر این استراتژی است که به احتمال فراوان با پایان دولت او و آمار مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری 1400 پرونده آن برای همیشه بسته خواهد شد.

⭕️ گروه دوم، ایران‌گرایانی هستند که تمام توان خود را صرف رساندن هرچه سریعتر جامعه به نقطه فروپاشی نظام سیاسی یا وقوع انقلاب درجامعه می‌کنند، بدون آنکه توجه داشته باشند، ضرورتاً با فروپاشی نظام جمهوری اسلامی چه از طریق انقلاب و چه از طریق تهاجم خارجی، احوال جامعه‌ی ایرانی بهبود نخواهد یافت و ایران و ایرانیان به وضعیتی بهتر نخواهند رسید. اینان تمام توان خود را صرف امیدوار کردن جامعه به فروپاشی نظام سیاسی به روش‌های گوناگون می‌کنند.

اما در بین این دو گروه، اکثریت قابل توجهی از ایران‌گرایان قرار دارند که تردیدی بنیادین ذهن آنها را به خود مشغول کرده است. این گروه از یک سو اصلاح‌طلبی را جریانی شکست خورده می‌دانند که دیگر امیدی به آن و منادیانش نیست و از سوی دیگر تجربه انقلاب 1357 به آنها آموخته است که صرف ائتلاف بر سر آنچه که نمی‌خواهیم لزوما به آفرینش فردایی بهتر برای ایرانیان منجر نخواهد شد. پرسش بنیادین این گروه که بی پاسخ مانده این پرسش است:

«نظام سیاسی جایگزین جمهوری اسلامی چه ویژگی‌ها و مختصاتی باید داشته باشد تا همچون تجربه انقلاب 1357 به ناگاه چشمان خود را باز نکنیم و نبینیم که نظامی فرسوده‌تر و ناکارآمدتر از نظام پیشین بر سرنوشت ایران مسلط شده است؟»  

اصلاح طلبان هیچ‌گاه به صورت شفاف توضیح نداده‌اند که نظام سیاسی و حکومت ملی مطلوب آنها دارای چه ویژگی‌هایی است و نظام جمهوری اسلامی چه نسبتی با آن دارد؟ بازیگری سیاسی آنها در چند دهه گذشته اصولاً در همین فضای مبهم امکان شکل‌گیری یافته است. چرا که اگر به این پرسش به صورت شفاف پاسخ دهند از یک سو دیگر جایگاهی در نظم سیاسی کنونی نخواهند داشت و از تمام منافع بازی در فضایی مبهم و غیر شفاف بی‌بهره خواهند شد و از سوی دیگر  پوچ بودن امید آنها به اصلاح نظام جمهوری اسلامی آشکار خواهد شد و دیگر سکه اصلاح‌طلبی در جامعه خریداری نخواهد داشت.

عموم طرفداران براندازی نظام جمهوری اسلامی نیز هرگاه که بحث بر سر شکل نظام سیاسی جایگزین می‌رسد جز به بیان کلیاتی در این زمینه نمی‌پردازند و تلاش می‌کنند هرچه سریعتر از این بحث عبور کنند؛ با این ترس که ممکن است سخن گفتن از این موضوع، ائتلاف شکننده آنها بر سر آنچه نمی‌خواهند را دچار خدشه نماید. 

آنچه که جامعه ایرانی در شرایط کنونی به آن نیازمند است افزایش آگاهی نسبت به ویژگی‌ها و معماری یک حکومت ملی است؛ حکومتی که از توانایی لازم برای تامین منافع گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی ایرانیان برخوردار باشد؛ اگر این آگاهی حاصل شد دیگر لازم نیست که دل‌نگران اصلاح یا انقلاب باشیم؛ جامعه ایرانی در زمان مناسب تصمیم درست را خواهد گرفت.

بر این اساس به نظر می‌رسد از نخبگان ایران‌گرای اصلاح‌طلب یا برانداز، باید بخواهیم که سخنان دو پهلو را به کناری نهاده و با شفافیت، که شعار مورد قبول هر دو گروه است، از ویژگی‌ها و نوع معماری حکومت ملی مدنظرشان سخن بگویند؛ حکومتی که سرنوشت ایران و ایرانیان به معماری آن وابسته است و تا امروز هزینه‌های سنگینی را برای سخن نگفتن به موقع در مورد آن پرداخته‌ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۹ ، ۲۲:۰۲
سجاد فتاحی

 

(به مناسبت سالگرد صدور فرمان مشروطیت)

https://t.me/royayemelli

هنگامی که رویایی در سر یک ملت پرورانده شد و اشتیاق رسیدن به آن یا رفتن به سوی آن تبدیل به اشتیاقی عمومی و فراگیر شد، دیگر هیچ فرد و نهادی را یارای ایستادن در برابر آن حرکت نیست. شاه قاجار باشی مجبور به امضای فرمان مشروطیت می‌شوی و شاه پهلوی باشی اگرچه دیر اما در نهایت صدای انقلاب را خواهی شنید؛ سایرین که جای خود دارند.  

از همین روی است که برخی می‌گویند انقلاب‌ها ساخته نمی‌شوند بلکه می‌آیند. یک روز صبح بلند می‌شوی و می‌بینی آنچه را که دور می‌پنداشتی، سال‌ها در لایه‌های زیرین جامعه رشد کرده و به یکباره از زمین سر برآورده است.  

هنگامی که بزرگی رویاهای یک ملت با اندازه‌ی ساخت قدرت سیاسی نسبتی نداشته باشد و آن ساخت، توان تحقق آن رویا را نداشته باشد از منظری جامعه‌شناختی اصولاً انقلاب، امری قطعی و اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

دوست داشته باشیم یا خیر، از انقلاب خوشمان بیاید یا نه، وقوع یا عدم وقوع آن را، نسبت رویای ملی با ساخت سیاسی مشخص می‌کند؛ رویا را که نمی‌توان محدود و کوچک کرد؛ هر لحظه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود؛ ساختارهای سیاسی که خود را با بزرگ شدن رویاهای ملت‌شان متناسب می‌کنند باقی خواهند ماند و ساختارهایی که کوته‌نظرانه در تلاش برای محصور کردن رویا و کوچک کردن آن هستند موضوع انقلاب خواهند شد.

ملت ایران در 114 سال گذشته رویاهایی بزرگ و با شکوه در سر پرورانده؛ رویاهایی که نسبتی با ساختارهای سیاسی مستقر در این سرزمین نداشته است؛ ساختارهایی که از تحقق آن رویاها ناتوان بوده‌اند؛ به همین دلیل است که پس از گذشت چندی از انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی، ناگاه به خود می‌آید و می‌بیند که هزینه‌هایی سنگین پرداخته بدون آنکه به رویای خود نزدیک شده باشد. حتی گاهی با هر حرکت جدید چنان از رویای خود به دور افتاده است که گذشته تبدیل به آرزویی برای آینده می‌شود.

ما ایرانیان هم در رویاپردازی و هم در حرکت‌های جمعی برای حرکت به سوی تحقق رویای ملی چیره دست بوده‌ایم؛ اما در گام نهایی، به نسبت رویای ملّی با ساخت سیاسی به درستی نیاندیشیده‌ایم؛ و تصور کرده‌ایم که می‌توان با ابزارهایی کوچک به رویاهایی بزرگ دست یافت.

دوست داشته باشیم یا خیر از آنرو که رویاهایی بزرگ در سر داریم و از آنرو که بزرگی این رویا نسبتی با وضعیت کنونیمان ندارد، رفته رفته زمینه برای حرکت‌های جمعی دوباره فراهم می‌شود؛ دوباره رویاپردازان در کنار هم قرار خواهند گرفت؛ دوباره رویای ملی برساخته خواهد شد و دوباره انرژی فراوانی برای تحقق این رویا آزاد می‌شود؛ فقط باید آماده بود که این انرژی در مسیری صحیح و برای ساخت ابزاری نیکو در جهت تحقق رویای ملّی هدایت شود.  

ایراد نه از رویاپردازی ما بوده است که بخواهیم رویاهای خود را کوچک کنیم؛ و نه از حرکت‌های جمعی با شکوه ما! که بخواهیم این حرکت‌ها را موضوع نقد و نفی قرار دهیم. مساله در عدم توجه به نسبت رویای ملّی با ساختار سیاسی به منزله‌ی ابزاری است که ملت‌ها را به رویاهای خود نزدیک می‌کند؛ ما ابزارهایی نامناسب را برای تحقق رویاهایی با شکوه به کار گرفته‌ایم و نتیجه دور و دورتر شدن از رویای ملی بوده است.    

سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه فرخنده و مبارک باد.

#فرمان_مشروطیت

#انقلاب

#رویای_ملی

⭕️ این مطلب را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید تا آفریده شود.

⭕️ برای آفرینش رویای ملی ایرانیان به کانال زیر بپیوندید:

@royayemelli

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۷
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دستیابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم سیاسی کنونی امکانپذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت سیاسی نیز به دلایل گوناگون امکانناپذیر بوده و تلاشها برای آن با شکست مواجه شده باشد.


در چنین شرایطی نیروها و جریانهای سیاسی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای میگیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار سیاسی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمی‌توان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعه‌شناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب میشود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در میآورد.

 

روند تغییر و تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدیهای ساختاری سامانه سیاسی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحرانهای انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان می‌دهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت سیاسی که پاسخگویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکانپذیر نمیدانند هر چه پیشتر می‌رویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.

 

ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی جملهای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند.
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشهای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی را نیز شامل می‌شود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود میداند جز در شرایطی که به نظر می‌رسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایدهای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت را کمرنگ میکند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیدههای اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکانپذیر خواهد بود.      


با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت:    
⭕️ حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان 96 آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه 96 خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان 98 شدت گرفت و با ضربهای قابل توجه به اعتماد به نظام سیاسی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد.         

پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- سیاسی در شرایطی رخ میدهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کردهاند به دشواری امکانپذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی میرساند.

این پرسش نیز که آیا لزوماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیانگذاری ساخت سیاسی بعدی وابسته است. بنیانگذاری ساختی سیاسی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیانگذاری ساختی سیاسی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهاییبخش و امید آفرین.  

وقوع یا عدم وقوع انقلابها با قدرت سرکوب نظامهای سیاسی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت سیاسی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزلزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار سیاسی که ارزشهای آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخشهای دیگری از این نیروها، همراستا با سایر بخشهای جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.

با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر میرسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.

بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که میخواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:

آری! صدای پای انقلاب می‌آید.

 

#انقلاب

#جریان_سوم_ایرانگرا

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

@SIAGS

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۸ ، ۱۳:۴۳
سجاد فتاحی