✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
✅ ماکس وبر، جامعهشناس سرشناس آلمانی، معتقد بود که در جهان مدرن تنها الگوی غالب اقتدار، اقتدار عقلانی – قانونی است و اشکال دیگر اقتدار از قبیل اقتدار کاریزماتیک (الگوهای مبتنی بر رهبرانی کاریزماتیک) و اقتدار سنتی (الگوهای مبتنی بر سنتها، به عنوان مثال جانشینی پسر به جای پدر) در نهایت گریزی از حرکت به سمت اقتدار عقلانی قانونی ندارند. شاید بتوان علت این امر را در آن دانست که نظامهای عقلانی – قانونی، از توانمندی بیشتری برای مواجهه با پیچیدگیهای روزافزون جهان مدرن برخوردارند؛ و همین توانمندی این نظامها در مقایسه با الگوی سنتی، در نهایت سبب انقراض نظامهای سیاسی مبتنی بر اقتدار سنتی و تبدیل شدن اقتدار عقلانی – قانونی به شکل غالب اقتدار در جهان مدرن میشود.
✅ وبر، اقتدار کاریزماتیک را اقتداری گذرا میدانست که با مرگ رهبر کاریزماتیک به پایان رسیده و نظامِ سیاسیِ مبتنی بر این نوع اقتدار، گریزی از حرکت به سمت اقتدار سنتی یا اقتدار عقلانی قانونی نخواهد داشت.
✅ اگر اقتدار آیتالله خمینی در دههی نخست انقلاب را از نوع اقتدار کاریزماتیک بدانیم، که شواهد تاریخی تایید کنندهی این امر است، در خرداد 1367 و با درگذشت او، نظام سیاسی، ناگزیر از حرکت به سمت یکی از دو شکل دیگر اقتدار بود؛ اما این موضوع در آن سال به دو دلیل مهم تعیین تکلیف نشد و جمهوری اسلامی همچنان تا به امروز در دو راهی حرکت به سمت اقتدار سنتی یا اقتدار عقلانی – قانونی باقی مانده است. دلیل نخست، ضعفِ بیتِ آیتالله خمینی بود؛ که در تمامی سالهای رهبری او، علیرغم نقش مهمی که احمد خمینی در مناسبات سیاسی بازی میکرد هیچگاه تبدیل به نهادی اثرگذار در عرصهی سیاسی ایران نشد و به همین دلیل نتوانست در هنگامهی انتخاب رهبر جدید نظام، بازیگری فعال باشد. دلیل دوم، دوپاره بودن ساخت قدرت سیاسی در ایران بود؛ به این معنا که در نظام جمهوری اسلامی، علیرغم نظارت حداکثری نهادهای انتصابی بر انتخاباتها، لزوماً فرد مورد نظر رهبر نظام سیاسی بر مسند مهمترین مقامهای به ظاهر انتخابی تکیه نمیزند؛ بماند که آیتالله خمینی نیز در این امور چندان دخالتی نمیکرد. این دو دلیل سبب شد که در 14 خرداد 1367 با ائتلاف روسای نهادهای به ظاهر انتخابی، جانشین رهبری نظام، خارج از بیت آیتالله خمینی انتخاب شود. اما این موضوع اگرچه سبب شد که نظام سیاسی به سمت اقتدار سنتی (جانشینی پسر به جای پدر) حرکت نکند ولی مسالهی حرکتِ نظامِ سیاسی به سمت اقتدار عقلانی قانونی را نیز حل نکرد؛ چرا که نهاد رهبری، خود نمایندهی اقتدار سنتی در نظام سیاسی بود و این نهاد استمرار یافت.
✅ در شرایط کنونی دو عامل فوق برطرف شده است و به نظر میرسد که زمینه و چینش قدرتهای اقتصادی و سیاسی برای حرکت جمهوری اسلامی به سمت اقتدار سنتی در مقایسه با اقتدار عقلانی- قانونی فراهمتر است. به عبارتی بیت رهبر کنونی نظام از نظر قدرت سیاسی و اقتصادی با بیت آیتالله خمینی قابل مقایسه نیست و در چند دههی گذشته، خود تبدیل به بازیگری قدرتمند، ورای سایر قوای نظام جمهوری اسلامی شده است. از سوی دیگر سایر بخشهای نظام سیاسی از قبیل قوهی قضاییه، قوهی مقننه، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به نظر میرسد که در هماهنگی کامل با بیت رهبری کنونی نظام قرار دارند و در این بین تنها یک مانع برای حرکت نظام سیاسی به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) وجود دارد و آن ریاست قوهی مجریه یا دولت است؛ که بواسطهی عملکرد ضعیف حسن روحانی و بروز و ظهور بحرانهای انباشت شده در چند دههی گذشته در دوران ریاست جمهوری او، به شدت اعتبارزدایی شده و به احتمال فراوان با آمار پایین مشارکت سیاسی در انتخابات خرداد 1400، همانند انتخابات مجلس شورای اسلامی، این مسند نیز در اختیار فردی نزدیک به بیت رهبری قرار خواهد گرفت.
✅ مجموع این شرایط باعث میشود که قدرت بیت رهبر کنونی نظام در شرایط درگذشت وی به شدت افزایش یافته و به احتمال فراوان شکل اقتدار در نظام سیاسی کنونی به سمت اقتدار سنتی (در شکل جانشینی پسر به جای پدر) حرکت کند.
ادامه دارد ...
#مساله_جانشینی
#ماکس_وبر
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS