پس از رسوایی جنسی «بیل کلینتون» در سال 1999، او نه به دلیل رابطه نامشروع با «مونیکا لوینسکی»، بلکه بواسطه ادای شهادت دروغ و تلاش برای فریب مردم ایالات متحده در مجلس سنا محاکمه شد و تنها با اختلاف یک رای توانست همچنان بر مسند ریاست جمهوری باقی بماند؛ اما مجبور شد که در برابر دوربینهای تلویزیونی ضمن اعتراف به دروغگویی و گناه خود، از مردم آمریکا عذرخواهی کند. مجلس سنا در آن زمان میتوانست با توجیحاتی از قبیل اثرات مخرب این موضوع بر وجهه ایالات متحده و جایگاه بیل کلینتون که در آن زمان بلندپایهترین مقام رسمی ایالات متحده بود، موضوع را مسکوت گذارده و به آن نپردازد؛ اما باید توجه داشت که این سطح از استقلال، تفکیک قوا، بی طرفی و التزام به اجرای قوانین است که توانسته ضامنی برای بقای بلند مدت این نظام سیاسی و تبدیل شدن آن به یکی از نظامهای سیاسی قدرتمند در جهان باشد.
با توجه به مطالب فوق، اگرچه میتوان از منظرهای گوناگونی وظایف، ساختار و عملکرد شورای نگهبان را در تمامی سالهای گذشته مورد انتقاد قرار داد اما در شرایط کنونی مهمترین انتقاد وارد بر این شورا آن است که این شورا در مواردی وظایف قانونی خود و یا وظایفی که با تفسیر قانون برای خود تعریف کرده است را نیز به درستی انجام نمیدهد که همین امر یکی از دلایل وقوع رخدادهای سال 1388 و البته آغاز خروج انتخابات ریاست جمهوری پیش رو از مسیر طبیعی خود است که میتواند مجددا لطمات جبرانناپذیری را به منافع ملی کشور وارد سازد. با در نظر داشتن مباحث طرح شده در مناظره جمعه گذشته میتوان بیان نمود که بی شک یکی از دو نامزد اصلی حاضر در این مناظرهها، یعنی محمد باقر قالیباف یا حسن روحانی در برنامهای زنده، با انگیزه دستیابی به کرسی ریاست جمهوری و یا باقی ماندن در این مسند، در برابر چشم میلیونها ایرانی دروغ گفته و قصد فریب آنها را برای جلب رای بیشتر داشتهاند. همین امر به نظر میرسد دلیلی کاملا موجه، قانونی و عقلی برای رد صلاحیت یکی از این دو نامزد، بسته به آنکه کدام یک دروغ گفته باشند، است و شورای نگهبان میبایست برای جلوگیری از تکرار اتفاقات تلخی همچون رخدادهای سال 88، دفاع از عملکرد و مشروعیت خود، جلوگیری از خارج شدن انتخابات از مسیر طبیعی و از همه مهمتر جلوگیری از به قدرت رسیدن فردی که حاضر است برای دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری و یا حفظ آن در برنامهای زنده و در برابر چشمان میلیونها ایرانی دروغ گوید و آنها را فریب دهد و طبیعتا فردا پس از به قدرت رسیدن و یا در قدرت ماندن نیز نمیتواند حافظ مناسبی برای منافع ملی کشور و حتی نظام سیاسی باشد به موضوع ورود کرده و پیش از برگزاری انتخابات در 29 اردیبهشت با بررسی اسناد و مدارک موجود یکی از این دو نامزد را به اتهام دروغگویی و فریب ملت ایران در برنامهای زنده، رد صلاحیت و یا وادار به عذرخواهی نماید. نظام سیاسی در کل و شورای نگهبان به صورت خاص باید توجه داشته باشند که این اقدام نه تنها ضربهای به نظام سیاسی نخواهد زد بلکه بر اعتبار و مشروعیت آن خواهد افزود.
----------------------------------------------------------------------
پی نوشت: نگارنده بی شک پاسخی در خور برای این پرسش که کدام یک از دو نامزد مورد اشاره دروغ گفته و قصد فریب مخاطبان را داشته است دارد اما از آن رو که مخاطبان این متن میتواند تمامی افراد با گرایشهای گوناگون سیاسی باشد ترجیح داده است که موضعگیری خود را در متن وارد نکند.