دوستی تعریف میکرد که در دوران دانشجویی در دانشکده حقوق دانشگاهشان، دانشجویی کرهای به نام چانگ تحصیل میکرده است؛ روزی در آغاز ترم جدید، چانگ را در حیاط دانشکده میبیند و از او میپرسد:
چانگ، وضعیت نمرات درسهای ترم گذشته چگونه بود؟
چانگ میگوید: اوضاع خوب بود. و شروع میکند به گفتن نمراتی که در درسهای ترم پیش گرفته است.
3،5، 7 و تقریبا هیچ درسی را در آن ترم بالای 10 نگرفته بود.
آن دوست، با تعجب به چانگ نگاه میکند و میگوید با این نمرات، میگویی وضعیت خوب بوده است؟
و چانگ پاسخ میدهد: بله، چون ترم پیش از آن، برای آنکه زبان فارسی را خوب بلد نبودم، تقریبا همه درسها را صفر و یا نمراتی نزدیک به صفر گرفتهام؛ و این ترم در مقایسه با ترم پیش، بسیار پیشرفت کردهام و از این بابت میگویم که وضعیت خوب است.
با دیدن مصاحبه تلویزیونی اخیر رئیس جمهور و نشست دیشب او با خبرنگاران، به یاد مدل ارزیابی چانگ افتادم و پاسخ این پرسش که «چرا به نظر میرسد بین ارزیابی رئیسجمهور از وضعیت کشور در چنین نشستهایی، با آنچه که عموم مردم احساس میکنند فاصله است؟» برایم مشخص شد.
حسن روحانی وضعیت کنونی شاخصهای کشور را که با تسامح میتوانیم آنها را نمرات دولتهای یازدهم و دوازدهم در حوزههای گوناگون در نظر بگیریم با نمرات نزدیک به صفر و زیر صفر دولت دهم مقایسه میکند و طبیعی است که ارزیابی او از وضعیت کنونی کشور و روند طی شده با این روش، ارزیابی مثبتی است. اما مردمی که برخی اثرات آن نمرات صفر و زیر صفر، تازه به زندگی آنها رسیده است و هنوز طعم نمرات بین 5 تا 10 دولت روحانی را نچشیدهاند و بواسطه رشد ابزارهای ارتباطی از نمرات 15 تا 20 برخی دولتها در کشورهایی که تا چند دهه پیش وضعیتی برابر و حتی فروتر از ایران داشتند آگاه میشوند، طبیعی است که نتوانند با ارزیابیهای روحانی از وضعیت کنونی کشور احساس همدلی کنند.
نکته دیگر آن است که گرچه ارزیابی کلی از اقدامات دولت، در مقایسه با نمرات دولت دهم که البته چندان رقیب قدرتمندی در این زمینه نیست مثبت است، اما این به آن معنا نیست که نتایج اقدامات دولت حسن روحانی برای بهبود وضعیت کلی کشور و شاخصهای گوناگون آن به صورت عادلانه نیز در جامعه توزیع شده و همه، طعم این موفقیتها را چشیدهاند؛ چه بسا نتایج این موفقیتها، تنها اقلیتی از دهکهای بالای جامعه را به صورت ملموس تحت تاثیر قرار داده و در زندگی اکثریتی از جامعه ایرانی و دهکهای میانه و پایین این جامعه تاثیر قابل توجهی نگذاشته و یا هنوز اثرات آن به زندگی این افراد نرسیده است.
نتایج راهبردی از مطالب بالا این است که
همانطور که مدل ارزیابی چانگ از نمراتش ممکن است برای ما غیر قابل فهم و حتی خندهدار باشد؛ مدل ارزیابی رئیسجمهور از وضعیت کنونی کشور و شاخصهای گوناگون آن نیز نمیتواند همدلی چندانی را در بین اکثریتی از جامعه ایرانی برانگیزد و همین ممکن است روز به روز بر شکاف بین رئیسجمهور و بخشهای قابل توجهی از مردم افزوده و پایگاه اجتماعی او را به شدت تضعیف کند؛ از اینرو حسن روحانی باید به گونهای همدلانهتر با مردم و رسانهها سخن بگوید.
اگرچه دولت حسن روحانی در مقایسه با دولت دهم بی شک نمرات بهتری را کسب کرده، اما برای جبران برخی نمرات زیر صفر دولت نهم و دهم و حتی دولتهای قبل از آن در برخی حوزهها، که انباشت اثرات همه آنها در این زمان به دولت روحانی رسیده است، باید بر توانایی و کارآمدی خود بیافزاید. بخش قابل توجهی از کابینه کنونی و نمایندگان دولت در استانها، که بواسطه مکانیزم ناکارآمد انتخاب وزرا و استانداران امکان حضور در دولت دوازدهم را یافتهاند (ن.ک به http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/438771) از توانایی لازم برای افزایش کارآمدی دولت برخوردار نیستند و این دولت با ظرفیتهای کنونی، نمراتی بهتر از نمرات چانگ نخواهد گرفت؛ در حالی که این نمرات برای رهایی دادن به موقع کشور از بحرانهای پیشرو و افزایش امید مردم به آینده کافی نیست.
تحولخواهان ایرانگرا، اصلاحطلبان و حامیان دولت، باید استراتژی نقد و یاری رسانی همزمان به حسن روحانی را در پیش بگیرند، چرا که او برای ایفای نقش مهم خود که روز به روز بر اهمیت آن نیز افزوده می شود، هم به نقد و هم به یاری نیاز دارد. سکوت کنونی اصلاح طلبان و حامیان دولت در برابر برخی نقاط ضعف دولت و حسن روحانی نه تنها منافع ملی را تامین نخواهد کرد بلکه به پایگاه اجتماعی آنان و روحانی نیز آسیب خواهد رساند.
@governancesystems