«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرغ سحر» ثبت شده است

️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

ماندگاری یک شعر در گذر نسل‌ها، دلایل مختلفی دارد، که جدا از زیبایی و صلابت کلام، یکی از آنها می‌تواند عدم تغییر کلّی در اوضاع اجتماعی باشد؛ اینکه ما هنوز در گذر قرن‌ها با شنیدن این بیت از غزل حافظ که

در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند

احساس همدلی می‌کنیم یا با شنیدن این بیت که

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی  

دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

تصور می‌کنیم که حافظ این بیت را در وصف زمانۀ ما سروده است؛ داستان تلخ و پرآب چشمی است که بیانگر سکون و عدم تغییر در تاریخ یک سرزمین است.

در 18 آذرماه 1265 کودکی به دنیا آمد که بعدها تبدیل به یکی از سیاست‌مداران و شعرای ایران‌گرای تاریخ معاصر ایران شد؛ او در سال 1306 شعری را سرود که از آن روز تا کنون هنگامی که به گوش نسل‌های مختلف این سرزمین می‌رسد «داغ» آنها را تازه‌تر می‌کند و ساکنان این سرزمین را به یاد «ظلم ظالم» و «جور صیادی» می‌اندازد که آشیانشان را بر باد داده است.

94 سال از سرودن این شعر گذشته است و هنوز می‌توان هم‌نوا با آن خواند:

از پی دزدی وطن و دین بهانه شد

دیده تر شد! دیده تر شد!

امروز زادروز محمد تقی بهار شاعر و سیاست‌مدار ایرانگرا و سرایندۀ شعر «مرغ سحر» است که اگر زاده نمی‌شد سیاست و ادبیات معاصر ایران گمشده‌ای بزرگ داشت.  

امروز روز جهانی مبارزه با فساد نیز هست و به گمانم یکی از دلایل نالۀ «مرغ سحرِ» بهار، فسادی است که سده‌هاست در این سرزمین آشیانه کرده و هرچه پیشتر آمده‌ایم بر ابعاد آن افزوده‌تر شده است.

«قوۀ قضاییۀ مستقل» و «مطبوعات آزاد» دو عاملِ اساسیِ محدود نمودن فساد در یک سرزمین‌اند که در غیابِ آنها در نظام حکمرانی، به هر اندازه که شعار مبارزه با فساد داده شود، شوخی کودکانه‌ای بیش نیست و نباید آن را باور کرد.

  اینکه چگونه می‌توان یک نظام سیاسی و حکمرانی را به‌گونه‌ای طراحی کرد که فساد در آن محدود شده و استقلال قوۀ قضائیه و آزادی مطبوعات در آن حفظ شود  پرسشی است که برای آیندۀ ایران پاسخ‌گویی به آن مهم و اساسی است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۰ ، ۰۸:۱۲
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی

 

همانگونه که «دماوند» در تاریخ ایران مقامی بس بزرگ یافته است، در طول تاریخ این سرزمین نیز مردان و زنانی بوده‌اند که به «مقام دماوندی» رسیده‌اند. چنین افرادی پس از مرگ تبدیل به اسطوره‌هایی می‌شوند از جنس همان آدمیانی که «حافظ» در عالم خاکی نمی‌یافت و در جستجوی آنها در عالمی دیگر بود.

در هر سده شمار چنین افرادی به انگشتان یک دست نمی‌رسد؛ و در دوران معاصر بی‌گمان یکی از برجسته‌ترین آنها «محمّد‌رضا شجریان» است. «فریدون مشیری» او را دماوند آواز ایران نام نهاده است و شجریان به درستی خود را فردوسی زمانه می‌داند که خویشکاریش حفظ موسیقی این سرزمین در شرایط سختی است که به گفتۀ او در سال 1390 «سی‌وسه‌ سالش به بدبختی گذشته» است.

آنان که تاریخ ایران را خوانده‌اند می‌دانند که پرسشی تکرارشونده ذهن خوانندۀ تاریخ این سرزمین را به خود مشغول می‌کند و آن پرسش این است که: «بوستانِ ایران علیرغم تمامی سمومی که بر آن گذشته است چگونه همچنان رنگ و بویی دارد و در تاریخ جهان ماناست؟». به گمانم یک پاسخ این پرسش می‌تواند این باشد که:

«در این سرزمین مردان و زنانی بوده‌اند که به مقام دماوندی رسیده‌اند و ایران پشت به این دماوندان تاریخ خود دارد؛ که بی‌گمان محمّد رضا شجریان یکی از آنهاست».    

به امید روزی که مرغِ سحر از ظلم ظالم و جور صیاد رها شده باشد و شنیدن این تصنیف با صدای خسرو آواز ایران اشک بر چشمانمان جاری نکند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۹:۴۰
سجاد فتاحی