مساله سیستم های کنترل اجتماعی حلقه باز و بحران آب در ایران
سومین مطلب وبلاگ سیستمهای اجتماعی با عنوان «سیستمهای کنترلی حلقه بسته» و «سیستمهای کنترلی حلقه باز» منتشر شد.
اهمیت مطالب طرح شده در این قسمت از آنروست که بخش عمدهای از سیستمهای کنترل اجتماعی موجود در تاریخ ایران به صورت عام و آن نوع سیستم کنترل اجتماعی که پس از انقلاب 1357 مورد طراحی قرار گرفته است، به صورت خاص، در زمره سیستم های کنترل اجتماعی حلقه باز قابل رده بندی هستند. این نوع سیستم های کنترل اجتماعی، بواسطه عدم سنجش و در نتیجه عدم اطلاع از وضعیت خروجی سیستم اجتماعی ایران، که ناشی از عدم آگاهی درباره تاثیراتی است که این سنجش ها میتوانست بر بهبود عملکرد سیستم بر جای گذارد و همچنین اتخاذ رویکردی ایدئولوژیک به مسائل اجتماعی و سیاسی، با تبدیل شدن به سیستم های کنترل اجتماعی حلقه باز، سالها دستورات عملکردی یکسانی را تجویز نموده و به همین دلیل بر میزان ناپایداری سیستم افزوده اند، که این ناپایداری ها نیز به فروپاشی پی در پی سیستم های کنترلی منجر شده است. البته طراحی نامناسب سیستمهای کنترل اجتماعی بعدی سبب شده که بواسطه باقی ماندن خطاهای سیستمی پیشین، ایرادات سیستمهای قبلی تکرار شده و در نتیجه سیستمهای بعدی نیز به سرنوشت سیستمهای پیشین دچار گردند. شاید بتوان راز دور تاریخیای را که قرنها جامعه ایرانی به آن دچار شده و به بهترین شکل در نظریه «استبداد تاریخی ایران» استاد گرانقدر همایون کاتوزیان چهارچوببندی شده است در همین مورد جستجو نمود.
با توجه به موضوع روز «بحران آب در ایران» می توان مطالب فوق را به گونهای شفافتر توضیح داد.
باز بودن حلقه سیستم کنترل اجتماعی، در موضوع آب در ایران، سبب شده است که سالها کنترل کننده این سیستم، که دارای ضعفهای جدی در طراحی است و در مطالب بعدی به آن پرداخته خواهد شد، نسبت به روند رو به تشدید بحران آب که از دههها پیش آغاز شده است بی اطلاع و در برخی موارد بی توجه باشد. در تمامی این دههها علیرغم آنکه وضعیت منابع آبی کشور به دلایل گوناگون که نگارنده مهمترین آن را ضعف طراحی سیستم کنترل اجتماعی در ایران میداند، در حال حرکت به وضعیت زرد و قرمز بود؛ کنترل کننده سیستم اقدام به صدور دستوراتی مینمود که بر عمق و فاجعه بحران آب در ایران میافزود؛ تا آنکه امروز بحران چنان قد علم کرده است که در صورت ادامه مسیر قبل، نه تنها سیستم کنترلی با چالشهایی جدی مواجه خواهد شد، بلکه فاجعهای بزرگ در تاریخ این کشور رقم خواهد خورد.
نمونهای دیگر از ضعف چنین سیستمهایی در مواجهه با پیچیدگیهای پیش رو را میتوان در موضوع پرونده هستهای ایران یافت، که بواسطه شرایط حساس کنونی و ارجحیت منافع ملی، در مجالی دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
با در نظر داشتن مفاهیم مطرح در نظریه مجموعههای فازی، برای افزایش درجه عضویت یک سیستم کنترل اجتماعی در مجموعه سیستمهای کنترل اجتماعی حلقه بسته، میبایست تغییراتی را در طراحی آن ایجاد نمود و اقداماتی را در دستور کار قرار داد که در مطالب بعدی، ضمن بحث پیرامون آسیبشناسی سیستمهای کنترل اجتماعی به آنها پرداخته خواهد شد.
http://socialsystems.blog.ir/1394/04/18/post%203