«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۲۳ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

10 مهر 1320، «حزب تودۀ ایران» توسط جمعی از فعالان سیاسی چپ‌گرا و ملّی‌گرای ایرانی تأسیس شد. از نظر سازماندهی و اثرگذاری، این حزب با هیچ‌یک از احزاب سیاسی دیگر پدید آمده در تاریخ ایران قابل مقایسه نیست.

علیرغم تمامی توانمندی‌ها و نقاط قوت این حزب که در سایر احزاب ایرانی در یک سدۀ گذشته بی‌سابقه است، ایراد بنیادین این حزب را باید در مرام سیاسی آن جستجو کرد که سبب شد نتواند به گونه‌ای شایسته به بهبود وضعیت ایران کمک کند.

مرام سیاسی حزب توده ترکیبی از «مارکسیسم لنینیسم»، «سوسیالیسم» و «کمونیسم» بود که اصولاً مرامی جهان وطن و در آن «ایران» به خودی خود اولویتی دست چندم است.

احزابی چون حزب توده در زمانه‌ای که نظام حاکم بر جهان، نظامی مبتنی بر دولت - ملت ها است، در بهترین حالت نمی توانند کمک چندانی به بهبود وضعیت کشورهای محل استقرار خود کنند و در بدترین حالت تبدیل به ابزاری برای تأمین منافع کشورهایی می شوند که مرام سیاسی حزب، صرفاً ابزاری برای تأمین منافع ملی یا دولتی آنها است.   

از این نظر، احزابی چون حزب توده، همانند احزابی هستند که اسلام یا هر دین و ایدئولوژی دیگری را که جزئی از فرهنگ یک سرزمین و ملّت است به کل تبدیل نموده و کل، یعنی «ایران» را در خدمت اهداف آن ایدئولوژی قرار می‌دهند.

ایران کلیّتی است که ایدئولوژی‌ها و ادیان گوناگون حاضر در آن، تنها عناصری از فرهنگ اجتماعی و سیاسی آن هستند (به این موضوع در کتاب ایران و مسألۀ پایداری به صورتی مشروح‌ پرداخته شده است)، اگر حزب یا نظامی سیاسی با تکیه بر یکی از این اجزاء، اولویتی غیر از کلیّت ایران را برگزیند نمی‌تواند خدمتی به بهبود وضعیت این سرزمین و ساکنانش کند؛ خواه این جزء، سوسیالیسم و کمونیسم ایرانی باشد که در حزبی چون حزب توده تبلور یافته بود و خواه قرائتی از اسلام که در برخی احزاب و نظام سیاسی کنونی ایران تبلور یافته است.  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۰ ، ۲۱:۲۳
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

امروز، اول اکتبر، درست 2352 سال از سومین و آخرین نبرد داریوش سوم با اسکندر مقدونی در گوگَمِل می‌گذرد. گوگَمِل را در تاریخ ایران باید به خاطر داشت چرا که آشکار کنندۀ یکی از مهمترین ضعف‌های نظام‌های سیاسی ایران است، ضعفی که اگر برطرف نشود تکرار گوگَمِل‌ها تا حذف تمدنی کهن از عرصۀ تاریخ، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

 داریوش سوم نمونه‌ای از رهبران بی‌کفایت تاریخ ایران است که با تصمیم‌گیری‌های اشتباه خود دروازه‌های ایران را به روی اسکندر گشود و موجبات فروپاشی امپراتوری بزرگ هخامنشی و ایجاد تغییری نزولی در مسیر تاریخ ایران را فراهم کرد.

ایرانیان اگرچه یکی از نخستین طراحان نظام‌های حکومتی در مقیاس امپراتوری‌ها و سرزمین‌های بزرگ در جهان بوده‌اند، اما یکی از نقص‌های نظام‌های سیاسی آنها در چند قرن گذشته آن بوده است که در این نظام‌ها، به همان اندازه که احتمال به قدرت رسیدن رهبرانی شایسته، چون کورش و داریوش بزرگ، فراهم بوده است امکان به قدرت رسیدن رهبرانی بی‌کفایت، چون داریوش سوم، که کنترلی بر قدرت و تصمیم‌گیری‌های اشتباه آنها اعمال نمی‌شود نیز وجود داشته؛ و این رهبران با ضعف‌ها وتصمیم‌گیری‌های اشتباه خود می‌توانسته‌اند تمامی دستاوردهای رهبران کارآمد پیشین را بر باد دهند.  

در تمام قرن‌های گذشته، ایرانیان هنوز نتوانسته‌اند نظام سیاسی‌ای را پدید آورند که در آن از یک‌سو موجبات به قدرت رسیدن رهبران و سیاست‌مداران بلندپایۀ با کفایت فراهم شود و از سوی دیگر بر قدرت رهبران محدودیت‌هایی اعمال شود که تصمیم‌گیری‌های اشتباه آنها کنترل شده و دستاوردهای تمدن کهنی چون ایران بواسطۀ ضعف‌ها و تصمیم‌گیری‌های اشتباه آنها در چشم‌زدنی بر باد نرود؛ و این یکی از دلایل چرخۀ تکرار شوندۀ ناکامی‌های ایران است.

آری گوگَمِل را باید به خاطر داشت چرا که درسی بزرگ برای تاریخ ایران دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۰ ، ۲۱:۱۷
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

ایران‌زمین در طول تاریخ خود آشیانه و پناهگاه ادیان گوناگونی بوده است.

مطالعۀ تاریخ این سرزمین بیانگر آن است که تمامی ادیان بزرگ تاریخ در برهه‌هایی، پرستشگاه‌ها و پیروانی بیش و کم در این سرزمین داشته‌اند؛ و ادیان کهن در آن بر ادیان جدید اثراتی عمیق برجای گذاشته‌اند. همین است که به نظر می‌رسد در این سرزمین در هم‌زیستی و ترکیب ادیان گوناگون (از آیین مهر و دین زرتشت و بودا گرفته تا آیین مسیحیت و یهودیت و دین اسلام) دینی پدید آمده که می‌توان آن را با توجه به محدودۀ جغرافیایی که در آن پرورش یافته است «دینِ ایرانی» نامید؛ دینی که همۀ آن ادیان بزرگ هست و هیچ‌یک به تنهایی نیست؛ دینی که در آن کثرت ادیان به وحدت تبدیل می‌شود. از این رو تعصب دینی در این دین، کودکانه‌ترین رفتار و تبدیل نمودن دین به ابزاری برای کسب قدرت سیاسی و اقتصادی نکوهیده‌ترین منش است.

«دینِ ایرانی» در مقاطعی منادیانی بزرگ و متونی سُتُرگ نیز داشته است که یکی از آنها «مولانا جلال‌الدین رومی» و «مثنوی معنوی» اوست؛ مردی که امروز 8 مهر سالروز تولد و بزرگداشت آن دُردانه است.

به نظر می‌رسد که یکی از کامل‌ترین تعاریف را از او و مثنوی معنوی‌اش شیخ بهایی ارائه داده است:

من نمی‌گویم که آن عالیجناب / هست پیغمبر ولی دارد کتاب   

مثنوی معنوی مولوی / هست قرآنی به لفظ پهلوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۰ ، ۲۱:۱۴
سجاد فتاحی