دورکیم به درستی بیان نموده بود که هنگامی که نرخ یک پدیده اجتماعی از حد معمول فراتر می رود؛ علت را می بایست در ساختارهای حاکم بر جامعه جستجود کرد. فساد در اشکال و ابعاد مختلف آن در جامعه ایران رسوخ کرده است. این فساد نیز آنطور که برخی می پندارند با افزایش نظارتها و برخوردها از بین نمیرود؛ چرا که تا عمق نهادهای ناظر نیز رسوخ کرده و خود نهادهای ناظر و برخورد کننده نیز با این مساله دست به گریبان شدهاند. جلوگیری از وقوع فساد و یا مواجهه با آن نیازمند وجود حدالقل شرایط و مکانیزم های خاصی است؛ که تا در ساختار حاکم بر جامعه ایران گنجانده نشود وضعیت به همین منوال ادامه خواهد یافت و هر روز بر میزان و مبلغ اختلاسها و فسادها افزوده خواهد شد.
مطبوعات آزاد، قوه قضائیهای مستقل و آرایش سیستمی و نهادیای که تفکیک و توازن قوا دو اصل پذیرفته شده در آن باشد؛ پیش نیازهای لازم برای جلوگیری از افزایش بی رویه نرخ فساد در جامعه هستند؛ پیش نیازهایی که تا زمانی که محقق نگردند از فساد رهایی نخواهیم یافت. به نظر میرسد افزایش نرخ وقوع فساد در جامعه به جایی رسیده است که علت آن را میبایست در آرایش نهادی و سیستمی حاکم بر ایران جستجو کنیم.