به نظر میرسد پس از انتخابات ریاست جمهوری 92 و آشکار شدن بحرانهای پیشروی کشور در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و ... برای همگان؛ تحولخواهان، بخشهایی از اصولگرایان و سیستم سیاسی در ایران رفته رفته به یک نقطه اشتراک رسیدهاند و آن متهم نمودن محمود احمدینژاد برای تمامی بحرانهای پدید آمده است.
اگرچه به نظر میرسد بخشهای قابل ملاحظهای از تحولخواهان، به دلیل خطا در تبیین بحرانهای پدید آمده، با سیستم کنونی در متهم نمودن احمدینژاد همسو شدهاند؛ اما دو اصل پیرامون رفتار سیستمها به طور عام و سیستمهای اجتماعی به طور خاص وجود دارد که در زمینه تبیین رفتار سیستم در این موضوع میتواند کمک کننده باشد.
این دو اصل عبارتند از
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند... و به طور بسیار قطعی اطلاعاتی را که پیچیدگی موضوع را افزایش میدهند رد میکند (پالامجی و دیگران، 1390 به نقل از رفیعیان و حسین پور 1391).
سیستم به واسطه دو ویژگی یاد شده به گونهای هوشمندانه اقدام به متهم نمودن احمدینژاد برای پدید آمدن بحرانهایی مینماید که دارای عللی سیستمی میباشند؛ چرا که متهم نمودن وی که البته در مورد تمامی روسای جمهور پیشین نیز پس از پایان دوران ریاست جمهوریشان کم و بیش صورت گرفته است؛ میتواند اذهان را به گونهای سامان دهد که علت بحرانهای به وجود آمده را نه در نوع سیستم و روابط بین اجزا آن - که از نظرگاهی سیستمی، علت اصلی بحرانها نیز میباشد- بلکه در کنشگرانی خاص جستجو نمایند و از این طریق با تحریف اطلاعات، ضمن آنکه پاداش بیشتر و تنبیه کمتری را متوجه خود مینماید؛از پیچیدگی بحرانهای به وجود آمده کاسته و علل سیستمی آنها را از نظرها پنهان میکند.
باید توجه داشت که حتی اگر به راستی تنها تصمیمگیریهای محمود احمدینژاد مسبب اصلی بحرانهای پدید آمده است؛ باز هم این موضوع، یک ایراد سیستمی است که به چنین فردی اجازه رسیدن به مقام مهمی چون ریاست جمهوری یک کشور را داده و از سوی دیگر مکانیزمهای نظارتی آن به دلایلی که میتواند موضوع متن دیگری باشد چنان از کار افتاده است که از شناسایی بحرانهایی که تصمیمگیریهای یک کنشگر کلیدی میتواند برای آینده سیستم و مهمتر از آن ایران داشته باشد ناتوان است.
به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری نیازمند آسیبشناسی دقیق شرایط بحرانیای هستیم که در آن قرار داریم، متهم نمودن کنشگران تنها سادهسازی مسائل و افتادن در دام اشتباهات تاریخیای است که به کرات تکرار کردهایم.