«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظ» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

حافظ در کنار مولانا جلال‌الدین رومی یکی دیگر از منادیانِ #دین_ایرانی است. دیوان او سرشار از اندیشه‌ها و آموزه‌هایی است که ویژگی‌هایِ دینِ ایرانی در آن انعکاس یافته و به گمانم یکی از بزرگ‌ترین آموزه‌های آن این است که هنگامی که دین‌داران (با توجه به سرنوشت آیینِ زرتشت و دینِ اسلام تفاوتی نمی‌کند پیروان کدام دین) سودای گسترش و اجرای آموزه‌ها و احکام دین خود را با بهره‌گیری از ابزار قدرتِ سیاسی در سر می‌پرورانند در همان لحظه گرچه تصور خدمت به دین و مردم دارند اما به گونه‌ای پارادوکس‌گونه هم موجبات کاهش شأن دین مورد حمایت خود را در اذهان عموم جامعه فراهم می‌کنند و هم در سودای رساندن مردم به بهشت، نه تنها دنیا را برای آنها جهنم نموده، بلکه دنیا و آخرت آنها را به یکباره با هم بر باد می‌دهند.

این بیت مشهور دیوان حافظ را با هم زمزمه کنیم:

در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند

شکستن سبوی می و بستن در میخانه به تصورِ دین‌دارانِ قائل به حضور دین در قدرت سیاسی کمک به تعالی جامعه و اخلاقی‌تر نمودن آن است؛ اما تجربۀ تاریخی ایران و البته تجربۀ زیستۀ ما در تمامی سال‌های پس از انقلاب 1357 که پس از آن سرخوشانه، سبوها شکسته و میکده‌ها بسته شد، گویای آن است که چنین اقداماتی نه تنها جامعه را اخلاقی‌تر نمی‌کند بلکه بیماری‌هایی بسیار بدخیم‌تر از نوشیدن می، یعنی تزویر، تظاهر، سالوس و ریا را در جامعه تکثیر نموده و از این طریق «مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» را که پیامبر اسلام، هدف بعثت خود را تمام و کامل کردن آن دانسته است ( إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ) بر باد می‌دهند.   

به عبارتی گرچه فقهای معتقد به حضورِ دین در قدرتِ سیاسی و اجرای احکام و آموزه‌های آن از این طریق به این نیندیشیده‌اند اما به محض آنکه احکام دینی با پشتوانۀ قدرت سیاسی در جامعه‌ای اجرا شود کارِ مکارم‌ الاخلاق و دین در آن جامعه تمام است.

بر این اساس است که در نظام اندیشه‌ای منادیانِ دینِ ایرانی که حافظ یکی از آنهاست، دین نه تنها سودای حضور در عرصۀ قدرت و سیاست را در سر نمی‌پروارند بلکه چنین کنشی به دلیل تبعات ویرانگر آن نکوهیده می‌شود؛ چون این حضور اگرچه برای عده‌ای نان خواهد داشت و «می را حرام خواهند کرد و مال اوقاف را حلال» اما نتیجۀ نهایی آن زوالِ دین‌داری و مکارم‌ الاخلاق در جامعه است که با هدف اصلی پیام‌آوران و منادیانِ #دین_ایرانی ناسازگار است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۹:۵۵
سجاد فتاحی

برای آنکه یک متن ماندگار شود، و خود را در حافظه یک ملت ماندگار نماید؛ میبایست مجموعهای از شرایط در کنار یکدیگر قرار گیرند.

شعر نیز از این قاعده مستثنی نیست. شعر و شاعر در پیوندی وثیق با جامعه و شرایط سیاسی دوران خود قرار دارند، از آنها تاثیر پذیرفته و بر آنها اثر میگذارند. ازاین منظر میتوان گفت که استمرار شرایط سیاسی و اجتماعیای که متن ادبی در آن شرایط پدید آمده است؛ خود یکی از دلایل ماندگاری آن متن در حافظه و تاریخ یک سرزمین میباشد.

با در نظر داشتن مطلب فوق شاید بتوان یکی از دلایل ماندگاری شعر حافظ، به ویژه بخشهایی از غزلهایش که در آن به نقد اخلاقیات حاکم بر جامعه، شیوخ و صوفیان دوران خویش میپردازد را جدای از دلایل ادبی، وجود و ماندگاری تمامی آن رذائل اخلاقی دانست که پیکرهی اجتماع دوران او را به شدت ملوث کرده بود؛ و او در جای جای دیوان خویش به نقد آنها پرداخته است. به همین دلیل است که هنگامی که از زهد فروشی و دین فروشی زاهدان و صوفیان دوران خویش نالان است؛ خواننده خود را در ارتباطی نزدیک با شعر وی مییابد؛ زیرا خویهایی که حافظ را به سرودن اشعاری در مذمت آنها واداشت، همچنان موجود است؛ و در کالبد جامعه ساری و جاری.

با توجه به مطالب فوق، پرسش این است که اگر به راستی اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه ایران از دوران حافظ تا به امروز  از نظر آلوده بودن به همان رذائلی که حافظ در مذمت آنها داد سخن داده است تغییری کلی نموده بود، باز هم تمامی غزلهای او اینگونه در زندگی مردم ساری و جاری بود و آیا خواننده میتوانست با شعر او ارتباطی چنین نزدیک برقرار نماید؟

آیا اگر تزویر و ریا از این سرزمین، در تمامی ادواری که پس از حافظ گذشت، رخت بر میبست و زهد فروشی وسیلهای برای یافتن نام و نان نبود؛ این بیت از دیوان حافظ میتوانست ارتباطی با مخاطب برقرار نماید و همچنان ماندگار گردد که:

بشارت بر به کوی می فروشان / که حافظ توبه از زهد و ریا کرد.

آیا به راستی اگر روزی مزورانه ظواهر دینی و اخلاقی را نمیآراستند و اصول دینی و اخلاقی را در پس این ظواهر به مسلخ نمیبردند، دگر این شعر حافظ موضوعیتی مییافت که:

در میخانه ببستند خدایا مپسند / که در خانه تزویر و ریا بگشایند

 و یا

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد / که می حرام، ولی به ز مال اوقاف است .

اگر در تمامی این دورانها علم و عمل هم ره میشدند و عالمان، عمل به اقوال خویش را فرو نمیگذاردند؛ دگر سخنی از این بود که :

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس / ملالت علما هم ز علم بی عمل است

و یا

عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس / که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن   

به راستی دیوان حافظ سرشار از اشعاری است که گویا وصف تمامی ادوار پس از ویاند و از همین رو با مخاطب ارتباطی نزدیک برقرار نموده و چنین ماندگار گشتهاند.

ماندگاری شرایط اجتماعی و سیاسیای که ملوث به رذائل اخلاقیای است که حافظ ناقد آن بود؛ چندان خوشایند نیست و افتخاری بر تاریخ ما نمی افزاید. از این منظر ماندگاری شعر حافظ رسوا کنندهی عدم تحرک و تکامل اخلاقی جامعه ایرانی در تمامی ادوار سپری شده از دوران اوست. چه پسندیدهتر بود که امروز نسل ما با مفاهیمی چون زهد فروشی، ریا، و یا سقف معیشت را بر ستون شریعت زدن[1] بیگانه بود.

اما افسوس که هنوز از پس گذر قرنها، رندان همچنان با حافظ همصدایند و میخوانند که:

می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را   

 



[1] عنوان یکی از سخنرانی های عبدالکریم سروش

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۷
سجاد فتاحی