✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
✅ فیلم خروجِ ابراهیم حاتمیکیا، از منظر اجتماعی و سیاسی به دلایل گوناگون یکی از قابلتوجهترین فیلمهای به نمایش درآمده در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر است:
⭕️ نخست آنکه این فیلم تصویری واقعگرایانه از انباشت نارضایتی در جامعه ایرانی ارائه نموده و نشان میدهد که بحران اعتماد و سرمایه اجتماعیِ نظام سیاسی به مراحلی رسیده است که مردمِ ناامید از ایجاد اصلاح و تغییر در سطوح خردِ نظام اداری و اجرایی ایران، آخرین تلاشها را برای گفتگو با سطوح عالی نظام سیاسی جهت انجام اصلاحات اساسی انجام میدهند.
⭕️ دوم آنکه این فیلم بر خلاف فیلمهای نمایش داده شده تا کنون، در پایان فیلم، تماشاچی را در یاس و ناامیدی عدم امکان تغییر باقی نمیگذارد و نشان میدهد که چگونه جامعه، خارج از جریانهای رسمی سیاسی و دوگانههای کهنهای چون اصلاحطلب و اصولگرا قهرمانان خود را برای ایجاد تغییرات اساسی پرورش خواهد داد.
⭕️ سوم آنکه در این فیلم، حاتمیکیا در سطح نمادین، پس از بیش از ده سال حصر میرحسین موسوی، او را در نقش رحمت بخشی، با بازی درخشان فرامرز قریبیان که براستی شایسته دریافت جایزه بهترین بازیگر است، بر پرده سینما به تصور کشیده است؛ طبیعی است که حاتمیکیا ممکن است منکر این موضوع شود اما اثر هنری هنگامی که منتشر شد تفسیرش دیگر صرفاً از دست تولید کننده اثر خارج است؛ گرچه در این فیلم نشانهها و نمادهای قابل توجهی برای اثبات این ادعا وجود دارد، که در یادداشت های بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
⭕️ چهارم آنکه این فیلم را میتوان مانیفست جریان سوم ایرانگرا دانست؛ جریانی که علیرغم احترام به تمامی جریانهای ایرانگرا، نه الگوهای رفتاری اصلاحطلبی و اعتدالگرایی مرسوم در جامعه را رهاییبخش میداند و نه شیوه کنشورزی جریانهای سیاسی برانداز در خارج از کشور را (بنگرید به https://t.me/SIAGS/285)؛ جریانی که همانطور که رحمت بخشی در فیلم میگوید دیگر در خفا حرکت نخواهد کرد و خواهان آن است که همگان صدای آن را برای رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران بشنوند.
✅ در ادامه به نکات ابتدایی و در یادداشتهای بعدی به سایر نکات طرح شده خواهم پرداخت.
✅ تراکتورها در فیلم خروج زمانی روشن میشوند و انقلابها زمانی در جوامع به راه میافتند که مردم از برآورده شدن انتظارات و خواستههای خود از طریق سطوح خرد نظام سیاسی ناامید شوند؛ همان سطوحی که بواسطه عدم توجه نظام سیاسی به شایستهگزینی از کنشگرانی مملو شده است که نه تنها ناتوانتر از آن هستند که به گونهای کارآمد به نیازها و انتظارت مردم پاسخ گویند، بلکه آب شور در زمین ملت رها کرده و ضربات جبرانناپذیری را به منافع مردم وارد میکنند.
✅ اما مردم با ناامیدی از ناکارآمدی و ناتوانی مسئولان در سطوح خرد نظام سیاسی به فکر خروج از کلیت نظام نمیافتند؛ چرا که همچنان خود را با این گزاره کلی متقاعد میکنند که مقامهای بلند پایه سیاسی، انسانهایی شریف و پاکاند که از آنچه که در سطوح خرد جامعه رخ میدهد بیاطلاعاند و اگر مطلع شوند کارها خواهند کرد؛ به همین دلیل است که تراکتورها را روشن کرده و رو به سوی پایتخت و پاستور میآورند تا بیواسطه صدا و سخن خود را به قلب نظام سیاسی منتقل کنند؛ به همین دلیل است که در جامعه ایرانی مخاطب شعارها در اعتراضات رفته رفته تغییر میکند؛ اگر تا دیروز سخن از فرماندار، استاندار و وزیر بیکفایت بود امروز شعارها سطوح عالیتر نظام سیاسی را مخاطب قرار میدهد.
✅ زمانی که جامعه و رحمت بخشی با تلاشهای فراوان فرصت حضور در برابر بلندپایهترین مقام اجرایی نظام سیاسی را مییابد، و شاید اگر حاتمیکیا محدودیتی نداشت حضور او را در برابر بلندپایهترین مقام نظام در این فیلم به تصویر میکشید، آخرین امید خود را برای رساندن صدای ضرورت ایجاد تغییرات اساسی برای ایجاد بهبود در وضعیت جامعه و مردم میآزماید و اگر این امید نیز پاسخی نگیرد جامعه از مرحله اصلاح به انقلاب یا خروج گذر خواهد کرد.
✅ در سکانس پایانی فیلم رحمت بخشی در انتظار دیدار رئیسجمهور است و مامور امنیتی از او میپرسد که میخواهی چه بگویی؟
به گمانم او همان را خواهد گفت که میرحسین موسوی در آخرین موضعگیری خود در ارتباط با رخدادهای دیماه 96 گفت.
✅ سیاستمداران باید این فیلم را جدی گرفته و بارها و بارها ببینند چرا که روایت انقلابی است که در راه است!
این یاداشت ادامه دارد...
@SIAGS