✍️ سجاد فتاحی
در فاصلۀ سالهای 1393 تا 1398، «زایندهرود» یکی از موضوعاتی بود که به صورت پراکنده به آن میپرداختم؛ حاصل جمع این تأملات و نوشتهها که به شیوههای گوناگون در اختیار بلندپایهترین مقامهای سیاسی و اجرایی کشور نیز قرار گرفت و شنیده نشد، را در کتاب «ایران و مسألۀ پایداری» آوردهام.
در این پنج سال مطالعه و مشاهدۀ پراکنده، رساترین تعبیر در مورد زایندهرود را در مقالهای از «حسن حسینی ابری» (1382) خواندم. او در مورد اهمیت زایندهرود در پیدایش تمدن ایران مرکزی که مهمترین شهر آن در طول تاریخ اصفهان بوده است میگوید:
«همانگونه که مصر را هدیۀ نیل دانستهاند اصفهان نیز هدیۀ زایندهرود [به ایران] است».
اصفهان در ناحیهای واقع شده است که میزان تبخیر سالیانۀ آب در آن بیش از 3000میلیمتر و میانگین 50 سالۀ بارندگی در نواحی غربی آن حدود 125 میلیمتر در سال است؛ این یعنی اگر زایندهرود آب را از ارتفاعات زردکوه بختیاری به بخشهای مرکزی و غربی این ناحیه منتقل نمیکرد و در نهایت به تالاب ارزشمند گاوخونی نمیرساند و ایرانیان از کهنترین زمانها که دستکم به دوران اردشیر بابکان میرسد آب آن را به شیوههایی هوشمندانه استفاده نمیکردند، اصفهانی که به درستی آن را نصف جهان خواندهاند در تمدن ایرانی پدید نمیآمد.
امروز 18 مهر روز بزرگداشت زایندهرود است؛ زایندهرود و شادی مردمانی که در بخشهای گوناگون آن از سرچشمه تا تالاب گاوخونی استقرار یافتهاند و البته وضعیت ناگوار بسیاری دیگر از رودخانههای دائمی ایران، در یک عبارت کلی، «قربانی نظام حکمرانی غلط آب در ایران است»؛ که به صورت کامل این موضوع را در کتاب ایران و مسألۀ پایداری توضیح دادهام.
آشکارترین نمودهای این نظام ناکارآمد حکمرانی آب نیز، به شماره افتادن نفسهای زایندهرود، تضعیف همبستگی بین برخی هموطنان در استانهای چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد و وضعیت ناگوار کارون است.
تا زمانی نیز که صابون اصلاح نظام حکمرانی آب را به تن نزنیم بزرگداشتهایی چون 18 مهر ره به جایی نخواهد برد و تنها فرصتی میشود برای مویه بر زیباییها و پایداریهایی که یکبهیک از دست میروند.
به امید روزی که زایندهرود و کارون روزهای زیبای گذشتۀ خود را بازیابند.