«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

حجاب اجباری و بی‌حجابی اجباری هر دو نمونه‌ای از دخالت نظام‌های سیاسی در فرهنگ است که نه برای آن نظام‌ها و نه برای فرهنگ جوامع تبعات مثبتی را نخواهد داشت.

کافی است هزینه‌های روانی، اقتصادی و سیاسی که در دورۀ پهلوی اول صرف کشف حجاب اجباری و در چند دهۀ گذشته صرف حمایت از سیاست حجاب اجباری شده است را جمع و تفریق کنیم تا بدانیم که این سیاست‌های ناروا چه تبعات سنگینی بر جامعۀ ایران تحمیل کرده است.

17 دی‌ماه 1314 رضا شاه در کنار همسر و دختران خود که برای اولین بار بدون حجاب در منظر عموم ظاهر می‌شدند در جشن فار‌غ‌التحصیلی دختران در دانشسرای مقدماتی حضور یافت و به این ترتیب بر سیاست کشف حجاب تأکید کرد.

نمی‌دانم اگر او می‌دانست که این سیاست در کنار برخی سیاست‌های اشتباه دیگر در دوران پهلوی دوم در سال 1357 می‌تواند به نتیجه‌ای کاملا خلاف آنچه که در سر داشت منجر شود آیا بازهم بر این سیاست پافشاری می‌کرد یا خیر؟

و نمی‌دانم که مقام‌های سیاسی کنونی که علیرغم تمامی شواهد منفی همچنان بر سیاست حجاب اجباری پافشاری می‌کنند اگر می‌دانستند که در بطن این سیاست چه آشوبی در حال زاده شدن است بازهم بر این سیاست پافشاری می‌کردند یا خیر؟

در هر حال امروز را می‌توانیم روز مخالفت با دخالت دولت در عرصۀ فرهنگ و به صورت خاص مخالفت با حجاب و بی‌حجابی اجباری بدانیم.

زنان ایران خود باید آزادانه دست به انتخاب زده و پوشش خود را خود انتخاب کنند؛ آنان بیش از اجبار برای بی‌حجابی و حجاب، به یک فضای اجتماعی آزاد و امن برای زیستن آنگونه که می‌خواهند نیازمندند نه آنگونه که سیاست‌مداران در ذهن می‌پرورند. وظیفۀ سیاست‌مداران تنها تأمین امنیت برای حضور آزادانۀ زنان به هر شکلی که می‌خواهند در جامعه است.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۰ ، ۱۱:۲۳
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

 

همانطور که در مطلب «لیلیت تریان و پی‌سنگ اوّل» توضیح داده شد تنها راه باقی‌ماندۀ در این سرزمین پافشاری بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی و تبدیل نمودن آن به کارزار و خواستی عمومی است؛ کارزار و خواستی که اگرچه ریشۀ سخن و کلام احزاب ایران‌گرا و تحول‌خواه رسمی کنونی و البته اندیشمندان و اساتید منتقد وضع موجود که در ایران ساکن هستند به آن می‌رسد؛ اما هزینه‌های سنگین پرداختن به چنین موضوعی آنها را به در لفافه سخن گفتن و پیچیده‌گویی کشانده است که البته هیچ شکوه و شکایتی از آنان نیست و برای زیستن و فعالیت کردن در این سرزمین چاره‌ای جز این ندارند؛ اما ما افراد گمنام می‌توانیم این موضوع را به خواستی عمومی تبدیل نموده و آنها را در ادامۀ کار با خود همراه کنیم.  استدلال‌های خود را در این زمینه در متنی جداگانه به زودی منتشر خواهم کرد.

 

ایام فاطمّیه در ایران چند دهه‌ای است که در روندی روبه‌رشد تبدیل به مراسمی برای فرسایش یگانگی مردمان این سرزمین و بویژه افزایش شکاف بین هموطنان شیعه و سنی شده است. این مسئله از آنروست که قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی به صورت روشن، اصل ضرورت بی‌طرفی نظام‌های سیاسی در برابر ادیان و مذاهب ایرانی را نقض نموده است و نقض این اصل بدیهی حکمرانی می‌رود که ایران را در معرض خطراتی جدی در آینده قرار دهد.

 

پی‌سنگ دوّمی که بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی باید بر آن اساس انجام شود آن است که نظام‌های سیاسی و حکمرانی در این سرزمین باید نسبت به ادیان و مذاهب موجود در ایران بی‌طرف باشند و مسئلۀ دین را به عرصۀ فرهنگ واگذار کنند.

یک سیاست‌مدار ایرانی می‌تواند شیعه، سنی، یارسان، بهایی، زرتشتی، مسیحی، یهودی و یا بر هر دین و آیین دیگری باشد، اما هنگامی که بر مسند رسمی  سیاست این سرزمین تکیه زد باید تمامی این ادیان و مذاهب و پیروان آنها در چشم او یکسان باشند.

 

هرگونه توهین به اندیشه‌ها و عقاید پیروان ادیان و مذاهب گوناگون در ایران باید ممنوع و مورد پیگرد قرار گیرد؛ چرا که جدا از اهمیت انسانی چنین اقدامی، پایه‌های یگانگی ملّی مردمان این سرزمین کهن را سست می‌کند.

 

بر این اساس پی‌سنگ دوّم قانون اساسی باید:

«بی‌طرفی نظام سیاسی نسبت به ادیان و مذاهب موجود در ایران و ممنوعیت هرگونه توهین و تعرض به اعتقادات پیروان هر یک از ادیان و مذاهب این سرزمین با هر عنوانی» باشد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۰ ، ۱۰:۰۸
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح می‌دهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر اصلاحِ اساسیِ قانون اساسی، مهم و حیاتی، و تنها راه باقی‌ماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورش‌ها و انقلاب‌ کنترل ناپذیری است که نشانه‌های آن از سال‌ها پیش در زیر پوست جامعۀ ایرانی ظاهر شده است. بر این اساس در مناسبت‌های گوناگون دربارۀ مبانی‌ و پی‌سنگ‌هایی خواهم نوشت که یک قانون اساسی برای آنکه بتواند سرنوشتی نیکو برای ایران و ایرانیان رقم بزند باید بر آنها مبتنی باشد.

«احمد اشرف» جامعه‌شناس ایرانی در مصاحبه‌ای با «فصلنامۀ ایران‌نامگ» ضمن نقد سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه، در ارتباط با سیاست‌‌های اتخاذ شده در دورۀ او دربارۀ زنان معتقد است که:

«اگر چنین وضعی پیش نمی‌آمد، زنانِ ایران امروز همان وضعی را می‌داشتند که زنان  در افغانستان دارند؛ هیچ تردیدی در این مطلب ندارم.»

اهمیت این نظر اشرف از آنروست که او از جملۀ جامعه‌شناسانی است که حب و بغض‌های سیاسی را در تحلیل‌ها و اظهارات خود وارد نمی‌کند و از قضا برادر او «حمید اشرف» یکی از کشته‌شدگان پیش از انقلاب 1357 است. اگرچه سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه همانند سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی تبعات ناگواری برای جامعۀ ایران داشت، اما برخلاف سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی که هیچ منفعتی را نه برای دین و نه برای دنیای مردم نداشته است آن سیاست، علیرغم پیامدهای منفی بسیار، دست‌کم تبعات مثبتی را نیز برای زنان و جامعۀ ایرانی در پی داشت.

نسلی از زنان توانمند ایرانی که در فاصلۀ دهه‌های 1310 تا 1360 پا به عرصۀ فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و علمی نهادند نتیجۀ سیاست‌‌های اتخاذ شده در حوزۀ زنان در دوران حکومت پهلوی اول و دوم بودند. یکی از این زنان، «لیلیت تریان» مجسمه‌ساز ارمنی‌تبار ایرانی است؛ که در 10 دی‌ماه 1309 زاده و در 16 اسفند 1397درگذشت. او را به عنوان «مادر مجسمه‌سازی ایران» می‌شناسند.

یکی از پی‌سنگ‌هایی که قانون اساسی ایران باید بر آن بنا شود آن است که تمامی ایرانیان فارغ از جنس، دین و مذهب باید از حقوقی کاملاً برابر برخوردار باشند. بنابراین هر اصلی در قانون اساسی که سبب نادیده گرفته شدن این قاعدۀ بنیادین شود نیازمند اصلاح و تغییر است.

10 دی‌ماه، زادروز لیلیت تریان را می‌توان به عنوان نمادی برای مطالبۀ زدودن تبعیض جنسی و دینی از قانون اساسی دانست؛ «قانونی که همۀ ایرانیان باید در آن برابر باشند»؛ این پی‌سنگِ اوّل است.  

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۱۱:۳۶
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

8 دی‌ماه 1285 متنی را به عنوان نظام‌نامۀ سیاسی، برای امضاء، پیش‌روی مظفرالدین شاه قرار دادند که نقشی اساسی در تمامی تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران تا انقلاب 1357 داشت.  

تدوین و تصویب قانون اساسی یکی از مهمترین لحظات در تاریخ یک کشور است. لحظه‌ای که تمامی هزینه‌های انسانی و اقتصادی پرداخت شده برای رسیدن به آن لحظه و البته سرنوشت آن سرزمین در تمامی سال‌های بعد را رقم خواهد زد.

قانون اساسی به منزلۀ نقشه‌ای است که بر اساس آن نظام حکمرانی طراحی و پیاده‌سازی خواهد شد. زشت یا زیبا بودن یک نظام حکمرانی و کارآمد بودن یا نبودن آن را باید در اصول قانون اساسی به منزلۀ نقشۀ بنیادین معماری نظام جستجو کرد.

تجربۀ ما ایرانیان از تدوین دو قانون اساسی از سال 1285 تا کنون، تجربه‌ای موفق نبوده است و شوربختانه تجربۀ دوم در سال 1358 نه تنها نقص‌های قانون اساسی مشروطه را برطرف نکرد، بلکه نقص‌ها و ضعف‌هایی بزرگتر را در قانون اساسی وارد کرد؛ به‌گونه‌ای که قانون اساسی جمهوری اسلامی را از نظر تأمین منافع ملی تبدیل به متنی پیش‌پا افتاده در برابر قانون اساسی مشروطه کرده است.  

ضعف‌های بنیادین موجود در قانون اساسیِ مشروطه که بعدها خود را در معماری نظام حکمرانی در عرصۀ واقعی نشان داد، استبداد دوران پهلوی و نهایتاً انقلاب 1357 را رقم زد؛ استبدادی که هرچه داشت ایران را در مسیر توسعۀ اقتصادی قرار داد و آن را تبدیل به یکی از کشورهای پیش‌رو در آسیا و منطقه کرد؛ و ضعف‌های موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی نه تنها موجب توسعۀ سیاسی و اجتماعی نشد بلکه همان توسعۀ اقتصادی ایجاد شده را نیز برباد داد و اکنون پایداریِ ایران را با مخاطراتی جدی روبرو کرده است.  

باید این دو تجربه را به خاطر سپرد و اهمیت تدوین قانون اساسی را در تعیین سرنوشت ایران به یاد داشت زیرا سطح ناکارآمدی‌ها و بحران‌های برآمده از قانون اساسی و به تبع آن نظام حکمرانی ایران به مرحله‌ای رسیده است که دیر یا زود ایرانیان دوباره خود را در لحظۀ بنیان‌گذاری دیگری خواهند یافت و آنگاه جفایی بزرگ به تاریخ ایران است که سومین تجربۀ تلخ خود را در این زمینه رقم بزنیم.  

به نظرم تمامی جریان‌های سیاسیِ ایران‌گرا که سرنوشت ایران و ایرانیان برایشان در درجۀ نخست اهمیت است باید از روزمرگی‌های سیاسی گذر کرده و به صورت اساسی به لحظۀ بنیان‌گذاری پیش‌رو و تدوین متن بنیادین نظام حکمرانیِ آیندۀ ایران بپردازند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۰ ، ۰۹:۰۳
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

چند روزی است که بواسطۀ حضور مهدی‌ مهدوی‌کیا در یک بازی دوستانه و پوشیدن لباسی که پرچم اسرائیل بر آن در کنار پرچم سایر کشورها وجود داشته است او از سوی برخی رسانه‌ها و افراد حامیِ سیاستِ رسمی جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل مورد انتقاد قرار گرفته است.

این موضوع به نظرم فرصتی است برای نقد نحوۀ مواجهۀ جمهوری اسلامی با مسئلۀ اسرائیل.

وظیفۀ اصلی دولت‌ها و نظام‌های سیاسی در جهانِ معاصر، حفاظت از منافع ملّتی است که مسئولیت حکمرانی بر آنها را برعهده گرفته‌اند. کاملا طبیعی است که در درون فضای فرهنگی یک ملّت گرایش‌ها و نظرات مختلفی نسبت به مسائل گوناگون از جمله موضوع به رسمیت شناخته شدن یا نشدن اسرائیل و حقوق مردم فلسطین وجود داشته باشد و همگان نیز باید آزاد باشند که مواضع و نظرات خود را دربارۀ آن طرح نمایند؛ اما هنگامی که موضوع به سطح یک نظام سیاسی می‌رسد آن نظام باید با فراتر رفتن از دسته‌بندی‌های موجود در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه، تنها و تنها  موضعی را اتخاذ نموده و کنشی را انجام دهد که در راستای منافع ملّی است.

نحوۀ مواجهۀ جمهوری اسلامی در چند دهۀ گذشته با مسئلۀ اسرائیل اگرچه می‌تواند در چارچوب منافع و عقاید ایدئولوژیک جریان‌ها و گروه‌هایی در ایران باشد اما بی‌گمان مبتنی بر منافع ملی و مسئولیتی که این نظام سیاسی باید در قبال آن ایفا کند نبوده است. این نحوۀ مواجهه باعث شده است که ایران فرصت‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فراوانی را در منطقۀ خاورمیانه از دست داده و دشمنی‌های بی‌موردی را با منافع ملّت ایران ایجاد نماید که در چارچوب محاسبات سیاسی و منطق منافع ملّی قابل تحلیل نیست.

موضوع اسرائیل اگرچه از منظر ایدئولوژیک و خط قرمزهای نظام سیاسی کنونی موضوعی حساس است که نباید به آن وارد شد اما از منظر منافع ملّی و خطر و هزینه‌هایی که ادامۀ این سیاست برای ایران در پی خواهد داشت باید مورد بررسی و نقد قرار گرفته و آشکارا در مورد آن سخن گفته شود.

سیاستِ جمهوری اسلامی در چند دهۀ گذشته در مواجهه با مسئلۀ اسرائیل در چارچوب منافع ملّی ایران نیست و هزینه‌های سنگینی را به ملّت ایران تحمیل کرده و در صورت ادامه هزینه‌های سنگین‌تری را تحمیل خواهد کرد؛ هزینه‌هایی که در حدِّ نهایی می‌تواند جبهۀ مخالفان ایران به منزلۀ کشوری بزرگ در منطقه را به شدت تقویت نماید.    

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۰ ، ۱۶:۱۳
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

http://https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

 

امروز، چهارم دی ماه سالروز شهادت 175 غواص ایرانی در عملیات کربلای 4 است.

عملیاتی که به گفتۀ «محسن رضایی»، فرماندۀ وقت سپاه پاسداران، یک هفته پیش از عملیات به احتمال 50 درصد لو رفته بود؛ و آقای فرمانده پاسخی نداده است که مگر جان پاک‌ترین فرزندان این سرزمین بازیچۀ جهل و نادانی است که اینچنین سخاوتمندانه آنها را به مسلخ فرستادید؟

یکی از مسائل اساسی حکمرانی در ایران آن است که حکمرانان در برابر تبعات اقتصادی و انسانی تصمیم‌های نادرست خود مسئول و پاسخگو نیستند؛ و همین امر سبب شده است که سخاوتمندانه در برهه‌های گوناگون چوب حراج بر منابع انسانی و مالی این سرزمین زده و همچنان پرمدعا، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است، با مردم سخن بگویند.

یکی از اصولِ حکمرانی که باید به خاطر داشته باشیم آن است که اگر طراحی و سازوکارهای نظام سیاسی به گونه‌ای نباشد که حکمرانان در برابر تبعات تصمیمات خود پاسخ‌گو باشند، منابع انسانی و مالی یک سرزمین را سخاوتمندانه در خدمت منافع اقتصادی و ایدئولوژیک خود بر باد خواهند داد. بخشی از تبعات دیروز چنین نقصی به مسلخ فرستادن جمعی از جوانان این سرزمین در عملیاتی به نام کربلای 4 بود و بخشی از تبعات امروز چنین نقصی محیا کردن شرایطی است که مهاجرت را تبدیل به تنها گزینۀ پیش‌روی بخش قابل توجهی از جوانان این سرزمین کرده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۴ دی ۰۰ ، ۰۹:۱۷
سجاد فتاحی

️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

زنده‌یاد دکتر «علیرضا شاهپور شهبازی» در مقالۀ خود با عنوان «شاهنشاهی پارسی هخامنشی» در کتابِ ارزشمندِ «تاریخِ ایرانِ آکسفورد» سه ویژگی زیر را برای شاهنشاهی هخامنشی ذکر می‌کند:

  • پایبندی اکید به حاکمیت قانون؛
  • رواداری دینی و فرهنگی؛
  • ارج نهادن به دستاوردها و مهارت‌های اقوام تابعه؛

این سه ویژگی که توسط کوروشِ بزرگ، اساسِ حکمرانی در شاهنشاهی هخامنشی برپایۀ آنها بنا نهاده شد، پارسیان را میراث‌دار و نگهبان تمدن‌های خاور نزدیک باستان نمود و تا زمانی که به آن پایبند بودند این شاهنشاهیِ با شکوه ادامه داشت.

این سه اصل را در تمامی سده‌های پس از شاهنشاهی هخامنشی می‌توان بخشی از اصول حکمرانی در ایران‌زمین دانست؛ که اگر نظام‌های سیاسی به آن پایبند بودند شرایطی نیکو برای ساکنان این سرزمین رقم می‌زدند و اگر از آن تخطی می‌کردند تیشه به ریشۀ خود زده و پس از چندی موجبات فروپاشی خود و درافتادن ایران به دامنِ بحران‌هایی بزرگ را فراهم می‌کردند.  

بخش قابل توجهی از بحران‌های ایرانِ امروز ناشی از نادیده گرفتن این سه اصل پایه‌ای حکمرانی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۰۸:۵۲
سجاد فتاحی

️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

ماندگاری یک شعر در گذر نسل‌ها، دلایل مختلفی دارد، که جدا از زیبایی و صلابت کلام، یکی از آنها می‌تواند عدم تغییر کلّی در اوضاع اجتماعی باشد؛ اینکه ما هنوز در گذر قرن‌ها با شنیدن این بیت از غزل حافظ که

در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند

احساس همدلی می‌کنیم یا با شنیدن این بیت که

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی  

دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

تصور می‌کنیم که حافظ این بیت را در وصف زمانۀ ما سروده است؛ داستان تلخ و پرآب چشمی است که بیانگر سکون و عدم تغییر در تاریخ یک سرزمین است.

در 18 آذرماه 1265 کودکی به دنیا آمد که بعدها تبدیل به یکی از سیاست‌مداران و شعرای ایران‌گرای تاریخ معاصر ایران شد؛ او در سال 1306 شعری را سرود که از آن روز تا کنون هنگامی که به گوش نسل‌های مختلف این سرزمین می‌رسد «داغ» آنها را تازه‌تر می‌کند و ساکنان این سرزمین را به یاد «ظلم ظالم» و «جور صیادی» می‌اندازد که آشیانشان را بر باد داده است.

94 سال از سرودن این شعر گذشته است و هنوز می‌توان هم‌نوا با آن خواند:

از پی دزدی وطن و دین بهانه شد

دیده تر شد! دیده تر شد!

امروز زادروز محمد تقی بهار شاعر و سیاست‌مدار ایرانگرا و سرایندۀ شعر «مرغ سحر» است که اگر زاده نمی‌شد سیاست و ادبیات معاصر ایران گمشده‌ای بزرگ داشت.  

امروز روز جهانی مبارزه با فساد نیز هست و به گمانم یکی از دلایل نالۀ «مرغ سحرِ» بهار، فسادی است که سده‌هاست در این سرزمین آشیانه کرده و هرچه پیشتر آمده‌ایم بر ابعاد آن افزوده‌تر شده است.

«قوۀ قضاییۀ مستقل» و «مطبوعات آزاد» دو عاملِ اساسیِ محدود نمودن فساد در یک سرزمین‌اند که در غیابِ آنها در نظام حکمرانی، به هر اندازه که شعار مبارزه با فساد داده شود، شوخی کودکانه‌ای بیش نیست و نباید آن را باور کرد.

  اینکه چگونه می‌توان یک نظام سیاسی و حکمرانی را به‌گونه‌ای طراحی کرد که فساد در آن محدود شده و استقلال قوۀ قضائیه و آزادی مطبوعات در آن حفظ شود  پرسشی است که برای آیندۀ ایران پاسخ‌گویی به آن مهم و اساسی است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۰ ، ۰۸:۱۲
سجاد فتاحی

 

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

عوامل مختلفی در رسیدن یا نرسیدن یک کشور به کامیابی مؤثرند که یکی از مهمترین آنها نقشی است که رهبران جوامع در برهه‌های حساس تاریخی آنها ایفا می‌کنند. یکی از بارزترین نمونه‌های این موضوع نلسون ماندلا، رهبر کنگرۀ ملّی آفریقا و اولین رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی است.

کنش سیاسی او آمیزه‌ای پیچده از مبارزۀ مسلحانه به عنوان آخرین روش برای دفاع در برابر خشونت آپارتاید و صلح و مخالفت با خشونت به هنگامی بود که بلندپایه‌ترین مقام سیاسی را کسب نموده و در قله‌های محبوبیت در آفریقا قرار داشت. او به ما آموخت که «دفاع در برابر خشونت» در مقام فرودست و «بخشش و مخالفت با خشونت» در مقام فرادست دو روی یک سکه‌اند که بدون هر یک جوامع به کامیابی نخواهند رسید.

 امروز 5 دسامبر سالروز درگذشت اوست. یادش گرامی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۰۹:۴۸
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official

در فاصلۀ سال‌های 1394 تا 1399 که با مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری همکاری داشتم جز موارد معدودی هیچ متن مهمی را ندیدم که در آن نویسنده، صادقانه و شفاف نقطه‌نظرات خود را در رابطه با مسائل مهم کشور به مخاطب، که عموماً مقام‌های عالی‌رتبۀ سیاسی بودند، منعکس کرده باشد.

در فضای دانشگاهی ایران و در پژوهشگاه‌ها هم به صورت غیررسمی به دانشجویان و پژوهشگران آموخته می‌شود که اگر خواهان استخدام در نهادهای دولتی و از جمله دانشگاه هستند باید به سبکی بنویسند که می‌توان آن را «سبک صادقانه ننوشتن» نامید. 

در فضای پژوهشی و دانشگاهی ایران افرادی که به این سبک نمی‌نویسند با استدلال‌‌هایی شبیه به این که «ملاحظات نوشتن به مقام‌های عالی‌رتبه را رعایت نمی‌کنند»؛ «احساسی می‌نویسند» و «مطالبشان علمی نیست» به حاشیه رانده می‌شوند.

امروز با قطعیت بسیار بالایی می‌توان گفت که بسیاری از اساتید دانشگاه و پژوهشگران فعال در نهادهای دولتیِ ایران در دامِ صادقانه ننوشتن افتاده‌اند؛ افتادن در این دام آغاز خودسانسوری و بی‌خاصیت شدن نوشته‌ها و مطالب آنان است؛ که مخاطرات بزرگی برای ایران و نظام سیاسی آن در پی دارد؛ چرا که باعث می‌شود سیاست‌مداران عالی‌رتبه در مواجهه با متن‌هایی چند پهلو و سطحی که مخاطره‌ای را متوجه نویسنده نمی‌کند   با علت‌های اصلی پیدایش وضعیت کنونی به صورت روشن مواجه نشوند و راهکارهای برون رفت از این وضعیت را نیز درنیابند.

اساتید و پژوهشگران باورمند به سبک صادقانه ننوشتن که بواسطۀ سازوکارهای تشویق در دانشگاه‌‌ها و نهادهای پژوهشی دولتی، جایگاه و اعتباری می‌یابند از آنرو که سطح آگاهی جامعۀ ایرانی بالا رفته و با چند بار مواجهه با متن‌های آنها عدم صداقت و شفافیت در نوشته‌های آنها را تشخیص می‌دهند رفته رفته مورد انتقاد جامعه قرار گرفته و نادیده گرفته می‌شوند.

نظام سیاسی اگر دارای انگیزه‌ای برای برون رفت از وضعیت کنونی باشد نخستین گام برچیدنِ «دامِ صادقانه ننوشتن» از پیش پای اساتید، پژوهشگران و حتی سیاست‌مداران ایرانی و حذف سازوکارهای تشویق نویسندگان متن‌های غیرصادقانه، سطحی و مبهم است.  

اساتید و پژوهشگران ایرانی نیز بهتر است نهایت تلاش خود را برای نغلتیدن به «دامِ صادقانه ننوشتن» انجام دهند چون با غلتیدن در این دام همه بازنده خواهیم بود.

پی‌نوشت: ایدۀ نوشتن این متن و مفهوم «صادقانه ننوشتن» را از مطالب صفحۀ اینستاگرام «مدرسۀ نویسندگی» برگرفته‌ام.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۰ ، ۱۶:۳۷
سجاد فتاحی