«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۱۴ مطلب با موضوع «محیط زیست» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

در یادداشت «چگونه سراوان بسازیم؟!» توضیح داده شد که چگونه و با چه اقداماتی در طول چند دهۀ گذشته بحران کنونی پسماند در ایران پدید آمده است. بحرانی که یکی از نمودهای برجستۀ آن مراکز دفع و دفن پسماندی چون سراوان رشت است؛ که نمونه‌‌های آن را می‌توان تقریباً در تمام استان‌ها و شهرهای بزرگ ایران مشاهده کرد.

گرچه مسئولیت اصلی این بحران با نظام حکمرانی ایران است و جلوگیری از تعمیق آن نیازمند ایجاد اصلاحاتی اساسی در این نظام (که به نمونه‌هایی از آن در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری اشاره کرده‌ام)، اما هر یک از ما هم می‌توانیم با اقداماتی کوچک نقشی اساسی در کاهش ابعاد آن داشته باشیم و از لذّتِ همدست نبودن در ویرانیِ ایران بهره‌مند شویم.

ورودیِ اصلیِ مراکزی چون سراوان، پسماندهایی است که در خانه‌های هر یک از ما تولید می‌شود و وقتی به هم می‌پیوندد و در طول چند دهه ادامه پیدا می‌کند این مراکز را پدید می‌آورد. بنابراین اگر هر یک از ما پسماندهای خانگی خودمان را به گونه‌ایی مدیریت کنیم که به این مراکز نرسد بخشی از مسئلۀ پسماند حل خواهد شد.

پسماندهای خانگی ما دو دسته است یا پسماندهای تَر است (مثل پوست میوه‌ها، تخم‌مرغ و ...) یا پسماندهای خشک (مثل بطری‌های پلاستیکی، کاغذ، مقوا، شیشه، نایلون و ...). قدم اول این است که آنها را از هم جدا کنیم چون در کنار هم قرار دادن آنها باعث آلودگی و از بین رفتن پسماندهای خشک می‌شود که ارزشمندترین بخش پسماند است و اگر به درستی تفکیک شود این پسماندها در همان مخازن زبالۀ محلی، توسط تفکیک کنندگان زباله‌ها جدا شده و از چرخۀ پسماند‌های ارسالی به مراکز دفن و دفع پسماند خارج می‌شود. با این کار هم حدود 30 درصد از حجم پسماندهای ارسالی به مراکز دفن را کاهش داده‌ایم و هم با جلوگیری از اتلاف پسماندهای خشک آنها را به صورت مؤثر به چرخۀ اقتصادی ایران بازگردانده‌ایم.

حالا ما می‌مانیم و پسماندهای تَر که به خاطر تولید شیرابه بسیار خطرناک هستند و نقشی اساسی در آلودگی منابع آب و خاک در مراکز دفن پسماند دارند. در قسمت بعدی این یادداشت بر اساس تجربۀ خود و همسرم توضیح خواهم داد که چگونه می‌توان این پسماندها را حتی در آپارتمان به گونه‌ای مدیریت کرد که سروکارشان به مخازن زبالۀ شهری و بعدها مراکز دفن و دفع پسماند نیفتد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۰۹:۰۴
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

یکی از مسائل و بحران‌های خاموشِ پیش‌روی ایران موضوع زباله و پسماند است. بحرانی که سببِ به خطر افتادن امنیت محیط زیستی در نقاطِ مختلف ایران شده است.

یکی از برجسته‌ترین مظاهر این بحران در سراوان رشت است؛ منطقه‌ای در قلب بکرترین و زیباترین جنگل‌های استان گیلان که امروز تبدیل به جایگاهی برای انباشت زباله و کابوسی برای ساکنان این منطقه شده است. اگر در روزهای بهار و تابستان از تهران به سمت رشت حرکت کنید در نزدیکی رشت و به هنگام رسیدن به منطقۀ سراوان بوی نامطبوع این بحران را استشمام خواهید کرد.

برای خلق سراوان که می‌توان آن را شاهکاری از بی‌توجهی به محیط زیست، بی‌کفایتی و فساد دانست کافی است در طول چند دهه اقدامات زیر را انجام دهیم:

هیچ اقدام و سیاستی برای کاهش تولید پسماند نداشته باشیم و سرخوشانه زباله‌های خشک و تَرِ تفکیک نشده را در گوشه‌ای انباشت کنیم؛ سازمان‌ها و نهادهایی که می‌بایست مسئولیت حفاظت از محیط زیست را بر عهده داشته باشند چشمشان را بر روی این تخلف آشکار بسته و دادستانی و قوۀ قضاییه‌ای که باید به این نقض صریح قانون رسیدگی کند به بهانۀ مصلحت از آن بگذرد؛ مردم و تشکل‌های مردمی که پس از مدتی نسبت به ابعاد این بحران آگاهی پیدا کرده و نسبت به آن معترض شده‌اند را با ابزارهای امنیتی برای چند سالی ساکت کنیم؛ مدیرانی فاقد هرگونه صلاحیت و دانش لازم برای پرداختن به چنین موضوعاتی را انتخاب نموده و در رأس سازمان‌ها و دستگاه‌های متولی قرار دهیم و ...

اگر همۀ این اقدامات و موارد دیگری را که می‌توان به آن افزود طی چند سال و چند دهه انجام دهیم همانند امروز در هر گوشۀ ایران سراوانی ایجاد خواهیم کرد که منابع آب و خاک را آلوده کرده، سلامت ایرانیان را به خطر انداخته و در یک کلام امنیت محیط زیستی ایران را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد.

در سال 1398 همراه دوست عزیزم نرگس آذری به بررسی موضوع پسماند در گیلان پرداختیم که تجارب اولیۀ حاصل از آن را در گفتگویی با علی درستکار طرح نموده ( https://www.aparat.com/v/w3OhV  و https://www.aparat.com/v/Oti0M ) و بعدها در کتابِ ایران و مسئلۀ پایداری، بسط دادم. اگر تمایل داشتید می‌توانید به آن گفتگو یا متن کتاب مراجعه کنید.  

اما اگر می‌خواهید یاورِ بی‌کفایتی نظام حکمرانی و سیاسی ایران در پیدایش بحران پسماند و خلق سراوان‌هایی در نقاط مختلف ایران نباشید کافی است چند اقدام کوچک انجام دهید که در قسمت دوم این نوشتار به آنها اشاره خواهم کرد.        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۰۶:۱۸
سجاد فتاحی

( 23 مهرماه، سالروز افتتاح سد و تونل کوهرنگ)

✍️ سجاد فتاحی

 

اگرچه اندیشۀ انتقال آب رودخانۀ کوهرنگ به زاینده‌رود، برای تخفیف یا حل مسئلۀ محدودیت منابع آب در این منطقه، اندیشه‌ای کهن در ذهن انسان ایرانی بوده و می‌توان آن را دست‌کم تا دوران شاه عباس اوّل ردیابی نمود اما این اندیشه بواسطۀ محدودیت‌های تکنولوژیک و سیاسی تا ‌مهرماه 1327 مجال عملیاتی شدن نیافت. در این سال بود که پروژۀ ساخت «سد و تونل کوهرنگ»، برای الحاق آب کوهرنگ به زاینده‌رود، با هزینۀ 33 سهم‌بر رودخانۀ زاینده‌رود آغاز شد و در 23 مهرماه 1332 پایان یافت.

در آغاز تصور می‌شد که با این اقدام بخشی از محدودیت منابع آب در اصفهان و زاینده‌رود برطرف شده است؛ اما تنها چند سال کافی بود تا مشخص شود که انتقال آب از یک حوضه به حوضۀ دیگر راهکار مناسبی برای برطرف کردن محدودیت منابع آب در حوضۀ مقصد نیست و پس از مدتی بواسطۀ تعریف مصارف بیشتر و افزایش سطح زمین‌های زیرکشت، زاینده‌رود حتی بیش از گذشته با کمبود منابع آب مواجه شد؛ اما با بی‌توجهی به این درس بزرگ ساخت تونل‌های کوهرنگ 2، 3 و چشمه لنگان هم بعدها در دستور کار قرار گرفت، پروژه‌های انتقال آبی که هیچ‌یک کمکی به حل مسئلۀ محدودیت منابع آب در اصفهان و زاینده‌رود نخواهد کرد. این پروژه‌ها در بهترین حالت همانند تزریق خون به انسان مجروحی است که خون‌ریزی او برطرف نشده است.  

«کنترل و بهینه‌سازی مصرف آب و زیستن در چارچوب محدودیت‌های محیط زیست» یا «توهم غلبه بر محدودیت‌های محیط زیست با استفاده از تکنولوژی و تأمین هرچه بیشتر منابع آب»، به روش‌‌های گوناگون از قبیل بهره‌برداری بیشتر از منابع آب زیرزمینی یا پروژه‌های انتقال آب، دو شیوۀ مواجهه با مسئلۀ آب در ایران است. شیوۀ نخست هزاره‌ها در ایران آزموده شده و تمدن آبی ایران را پدید آورده و از عمر شیوۀ دوم  تنها 8 دهه سپری می‌شود و نتیجۀ آن برهم خوردن پایداری محیط‌زیستی این تمدن کهن است.   

از این منظر است که الحاق آب کوهرنگ به زاینده‌رود بدون توجه به اصل بودنِ کنترل و بهینه‌سازی مصرف آب و زیستن در چارچوب محدودیت‌های محیط‌زیست، نه تنها مسئلۀ محدودیت منابع آب را حل نمی‌کند بلکه تجربۀ زاینده‌رود نشان داده که با تقویت توهم فراوانی آب حتی ممکن است مسئله را بحرانی‌تر از گذشته نماید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۰ ، ۰۶:۱۴
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

در فاصلۀ سال‌های 1393 تا 1398، «زاینده‌رود» یکی از موضوعاتی بود که به صورت پراکنده به آن می‌پرداختم؛ حاصل جمع این تأملات و نوشته‌ها که به شیوه‌های گوناگون در اختیار بلندپایه‌ترین مقام‌های سیاسی و اجرایی کشور نیز قرار گرفت و شنیده نشد، را در کتاب «ایران و مسألۀ پایداری» آورده‌ام.

در این پنج سال مطالعه و مشاهدۀ پراکنده، رساترین تعبیر در مورد زاینده‌رود را در مقاله‌ای از «حسن حسینی ابری» (1382) خواندم. او در مورد اهمیت زاینده‌رود در پیدایش تمدن ایران مرکزی که مهمترین شهر آن در طول تاریخ اصفهان بوده است می‌گوید:

«همانگونه که مصر را هدیۀ نیل دانسته‌اند اصفهان نیز هدیۀ زاینده‌رود [به ایران] است».

اصفهان در ناحیه‌ای واقع شده است که میزان تبخیر سالیانۀ آب در آن بیش از 3000میلی‌متر و میانگین 50 سالۀ بارندگی در نواحی غربی آن حدود 125 میلی‌متر در سال است؛ این یعنی اگر زاینده‌رود آب را از ارتفاعات زردکوه بختیاری به بخش‌های مرکزی و غربی این ناحیه منتقل نمی‌کرد و در نهایت به تالاب ارزشمند گاوخونی نمی‌رساند و ایرانیان از کهن‌ترین زمان‌ها که دست‌کم به دوران اردشیر بابکان می‌رسد آب آن را به شیوه‌‌هایی هوشمندانه استفاده نمی‌کردند، اصفهانی که به درستی آن را نصف جهان خوانده‌اند در تمدن ایرانی پدید نمی‌آمد. 

امروز 18 مهر روز بزرگداشت زاینده‌رود است؛ زاینده‌رود و شادی مردمانی که در بخش‌های گوناگون آن از سرچشمه تا تالاب گاوخونی استقرار یافته‌اند و البته وضعیت ناگوار بسیاری دیگر از رودخانه‌های دائمی ایران، در یک عبارت کلی، «قربانی نظام حکمرانی غلط آب در ایران است»؛ که به صورت کامل این موضوع را در کتاب ایران و مسألۀ پایداری توضیح داده‌ام.

آشکارترین نمودهای این نظام ناکارآمد حکمرانی آب نیز، به شماره افتادن نفس‌های زاینده‌رود، تضعیف همبستگی بین برخی هموطنان در استان‌های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد و وضعیت ناگوار کارون است.

تا زمانی نیز که صابون اصلاح نظام حکمرانی آب را به تن نزنیم بزرگداشت‌هایی چون 18 مهر ره به جایی نخواهد برد و تنها فرصتی می‌شود برای مویه بر زیبایی‌ها و پایداری‌هایی که یک‌به‌یک از دست می‌روند.

به امید روزی که زاینده‌رود و کارون روزهای زیبای گذشتۀ خود را بازیابند. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۰ ، ۰۹:۴۴
سجاد فتاحی