✍️ سجاد فتاحی
در ایران گاهی مجبور میشوی از بدیهیاتی بنویسی و نظام سیاسی را دعوت به رعایت اصولی کنی که هر مرغ پرکندهای را به خنده میاندازد. اما در حقیقت عدم رعایت همین اصول بدیهی در حوزههای گوناگون اقتصادی و سیاسی است که وضعیت کنونی را برای ایران رقم زده است.
از نظر قواعد پذیرفته شدۀ جهانی، سفارتخانۀ هر کشور در حکم خاک آن کشور است و هرگونه نقض حریم آن نکوهیده و غیرقابل پذیرش؛ چه رسد به گروگان گرفتن بلند مدت کارکنان یک سفارتخانه. از اینرو حتی اگر کشوری قصد قطع رابطه با کشور دیگری را داشته باشد تنها میتواند خواهان خروج سفیر و بسته شدن سفارتخانه باشد.
نقض این قاعده در 13 آبان 1358 از سوی عدهای از جوانان موسوم به «دانشجویان پیرو خط امام» و بدتر از آن، حمایت نظام سیاسی از این اقدام از آن روز تا کنون هزینههای اقتصادی و سیاسی قابل ملاحظهای را بر ملّت ایران تحمیل کرده است.
اگر جدا از نقض غیر قابل پذیرش یک قاعدۀ دیپلماتیک، از نظر منافع ملّی و نه منافع جناحی و ایدئولوژیک گروهی خاص، دستاوردهای مثبت این اقدام در یک کفه و هزینههای اقتصادی و سیاسی آن برای ملّت ایران در کفۀ دیگر قرار داده شود آنگاه متوجه خواهیم شد که امروز نه روزی برای بزرگداشت این اقدام و افتخار به آن که روزی برای یادآوری هزینههای سنگین نقض یک قاعدۀ پذیرفته شدۀ دیپلماتیک برای ایران است و باید بواسطۀ این هزینههای سنگین، در تقویم ایران، آن را «روزِ احترام به قواعد دیپلماتیک» نامید؛ تا از یک سو هیچ جریان سیاسی و فکری در این سرزمین بالا رفتن از دیوار سفارتخانۀ کشوری دیگر را به مخیلۀ خود راه نداده و نظام سیاسی نیز بداند که یکی از وظایف مهم آن تأمین منافع ملّی در چارچوبهای پذیرفته شدۀ جهانی است و نه حمایت از چنین اقداماتی که اگرچه ممکن است دستاوردهایی برای برخی گروهها و جریانهای سیاسی داشته باشد اما هزینههای سنگین آن برای یک ملّت هیچ تناسبی با دستاوردهای آن نخواهد داشت.