«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۲۵ مطلب با موضوع «حکمرانی» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

شیوع آسیب‌های اجتماعی (همانند فقر و اعتیاد)؛ آسیب‌های محیط‌زیستی (آلودگی منابع آب، خشک شدن رودخانه‌های دائمی و فرونشست زمین، فرسایش جنگل‌ها) و بیماری‌های جسمی و روانی (همانند دیابت و افسردگی) در یک جامعه می‌تواند دلایل ساده یا پیچیده‌ای داشته باشد.

بسته به اینکه نظام‌های سیاسی و حکمرانی در مواجهه با این آسیب‌ها و بیماری‌ها در صدد شناسایی عوامل مؤثر بر آنها و کاهش نرخ این بیماری‌ها از طریق کنترل آن عوامل برآیند یا تمرکز خود را بر درمان آنها بگذارند با دو نظام سیاسی و حکمرانی متفاوت روبرو خواهیم بود.

یکی از آسیب‌های اساسی نظام‌های سیاسی و حکمرانی ایران در یک سدۀ گذشته (که به مبانی پارادایمی و طراحی آنها بازمی‌گردد و آن را در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری توضیح داده‌ام) آن بوده است که این نظام‌ها عموماً نظام‌هایی درمان‌محور بوده‌اند یعنی بدون توجه به عوامل مولد آسیب‌ها و بیماری‌ها در جامعۀ ایرانی، تنها تلاش کرده‌اند مراکز ترک اعتیاد بیشتر، پروژه‌های مدیریت و انتقال آب فراوان‌تر، بیمارستان‌ها و مراکز مشاورۀ روانی بیشتری بسازند؛ اما علیرغم تمامی این تلاش‌های متمرکز بر درمانِ آسیب‌ها و بیماری‌‌ها، چون به عوامل مؤثر بر بروز آنها توجه نکرده‌اند ناتوان‌تر از قبل به نظارۀ افزایش نرخ آسیب‌ها نشسته‌اند.  

علت قالب شدن رویکرد درمان‌محور در نظام سیاسی و حکمرانی ایران علاوه بر سودهای اقتصادی سرشاری که در پیش گرفتن این رویکرد در اقتصادِ نفتیِ ایران به جیب برخی سرازیر می‌کند (درهر‌حال ساخت یک زباله‌سوز یا مرکز دفن و دفع پسماند یا ساخت یک سد و پروژۀ انتقال آب یا ساخت یک بیمارستان، سود اقتصادی بسیار بیشتر و البته پیچیدگی کمتری از طراحی روش‌هایی برای کاهش تولید پسماند یا کنترل مصرف آب یا کاهش بیماران دارد) آن است که در حرکت به سمت رویکرد پیش‌گیری‌محور، یک نظام سیاسی و حکمرانی نیازمند جلب اعتماد و مشارکت هرچه بیشتر سطوح گوناگون جامعه و تغییر برخی ساختارها و نگرش‌های ایدئولوژیک است که از عهدۀ هر نظام سیاسی ساخته نیست.  

 امروز 14 نوامبر روز جهانی دیابت است؛ بیماری‌ای که با آموزش‌ها و روش‌‌هایی ساده قابل پیشگیری است. در ایران در حدود 5.5 میلیون نفر به این بیماری مبتلا هستند که اگر این عدد را در کنار آمار قربانیان فقر، اعتیاد، آلودگی منابع آب و خاک، آلودگی هوا و ... قرار دهیم فاجعۀ حکمرانی درمان‌محور بیش از پیش برجسته خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۰ ، ۰۹:۱۳
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

در تاریخِ جهان باستان که رواداری عقیدتی و مذهبی و دادگری با مردمان کالایی کمیاب است، می‌توان کوروش را استثنایی بزرگ دانست که سیاستِ خود را بر این دو پایه استوار ساخت. او سرمشقی را برای تمام سیاست‌مداران و حکمرانان پس از خود برجای نهاد که می‌توانیم آن را «سیاستِ ایرانشهری» یعنی سیاستِ مناسب برای ادارۀ ایرانشهر بدانیم؛ سرزمینی که تنوع و تکثر وجه قالب در تمام حوزه‌های آن است و بدون سیاستی که امکان وحدت در کثرت را فراهم کند بقا و ادارۀ آن امکان‌پذیر نیست. به گمانم از بین تمامِ خدمات کوروش به ایران، بر جای نهادن این سرمشق برجسته‌ترین مورد است. سرمشقی که دلیلِ انحطاط و شکوفاییِ تاریخِ ایران در دوره‌‌های مختلف را می‌توان در رعایت یا عدم رعایت آن از سوی سیاست‌مداران و حکمرانان جستجو کرد.

ضعف بنیادینِ تاریخِ ایران آن است که اجرایِ «سیاستِ ایرانشهری» در بخش قابل توجهی از تاریخ این سرزمین به عهدۀ سیاست‌مداران و حاکمان آن نهاده شد. به همین دلیل نیز بود که اگر حاکمی بر اساس این سیاست رفتار می‌کرد، ایران به سرعت به شکوفایی می‌رسد و گلستانی می‌شد که یاد و نامش در خاطره‌‌ها می‌ماند؛ و اگر از آن سیاست فاصله می‌گرفت تبدیل به کلنگستانی می‌شد که تلخی ایامش برای سده‌ها در کام مردمان این سرزمین حس می‌شد. اما ایران برای حرکتی با ثبات و رو به رشد در تاریخ نیازمند آن است که اجرایِ «سیاستِ ایرانشهری» به عهدۀ یک نظامِ سیاسی و حکمرانی خوش‌ساخت و کارآمد قرار گیرد که اصولاً اجازۀ انحراف از این سیاست را به سیاست‌مداران و حکمرانان ندهد و اگر آنان در جهت منافع فردی یا ایدئولوژیک سودای نقض این سیاست را در سر پروراندند دست‌وپای آنها را بسته و امکان برکناری آنها را فراهم کرده باشد.

شادکامی ایرانیان و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی این سرزمین نیازمندِ اجرایِ سیاستِ ایرانشهری و اجرای این سیاست نیازمند یک نظام سیاسی و حکمرانیِ کارآمد است که نه نسبتی با ساختارِ سیاسیِ کنونی دارد و نه می‌توان نمونۀ نعل به نعل آن را از تاریخ ایران بیرون کشید. چنین ساختاری نیازمند طراحی بر اساسِ ویژگی‌های ایران و آموزه‌های تاریخی ایران و جهان است.

هر سرزمین و سیاستی را بنیان‌گذاری است و کوروش بنیان‌گذار ایران‌شهر و سیاستِ ایرانشهری است.

هفتم آبان روز بزرگداشت کوروش یادش گرامی باد.  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۰۸:۲۴
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

مدتی بود که می‌خواستم در مورد این فیلم کوتاه http://( https://t.me/bbcpersian/113547)) که تبدیل به روایتی تکراری و تلخ در ایرانِ دورۀ جمهوری اسلامی شده است و به نظرم هیچ تفاوتی با سیاستِ اشتباه رضا شاه در کشف حجاب اجباری ندارد، چند خطی بنویسم؛ اما دیدم نکته‌ای را که در ذهن داشتم محسن حسام مظاهری به خوبی بیان کرده است. در حکومت‌های دینی که با بهره‌گیری از ابزار قدرت سیاسی در پی اجرای احکام دینی بر می‌آیند گرچه همۀ جامعه قربانی خواهند شد اما به گمانم آسیب‌هایی که به دین و دین‌داران در فضای فرهنگی یک جامعه در بلند مدت وارد می‌شود بیشتر است. پافشاری کودکانه بر اجرای سیاستِ غلط حجاب اجباری (و البته در کل سیاست نادرستِ اجرای احکام دینی با ابزار قدرت سیاسی) نه تنها لطماتی جبران‌ناپذیر به تمامی ساکنان این سرزمین وارد می‌کند بلکه ممکن است برای دهه‌ها پس از گذشت این دوران تلخ به کاهش شأن دین و دین‌داران در جامعه بینجامد. به همین دلیل نیز هست که اعتراض به این شرایط باید از سوی دین‌داران مخالف چنین سیاست‌‌هایی با جدیت بیشتری دنبال شود.  

متن محسن حسام مظاهری را با عنوان «این فرصت تاریخی را دریابید! (سخنی با زنان و دخترانِ باحجاب)» می‌توانید در کانال تلگرامی او با نامِ «دین، فرهنگ و جامعه» و در پیوند زیر مطالعه کنید:

https://t.me/mohsenhesammazaheri/3520

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۷:۱۲
سجاد فتاحی

(چهاردهم اکتبر روز جهانی استاندارد)

✍️ سجاد فتاحی

 

هر کالا یا محصول باید دارای ویژگی‌هایی خاص باشد تا بتوان گفت از استاندارد لازم برخوردار است و استفاده از آن تبعات ناگواری برای مصرف‌کننده نخواهد داشت. به عنوان مثال اگر در ساخت و نگهداری یک بنا، ضوابط و استانداردهای لازم رعایت نشود، ساکنان آن هر لحظه در خطر فروریختن ساختمان و از دست دادن جان هستند.

«حکمرانی» در سطوح مختلف و از جمله حکمرانی در مقیاس یک کشور نیز باید واجد ویژگی‌ها و استانداردهایی باشد که در مفهوم «حکمرانی خوب» انعکاس یافته است. دولت‌‌ها و نظام‌های سیاسی که از این ویژگی‌ها برخوردارند دولت‌هایی خوب و استاندارد هستند که می‌توانند شادکامی را برای مردمان یک سرزمین به ارمغان آورند؛ و اگر این ویژگی‌ها در ساخت یک نظام سیاسی رعایت نشود بحران‌هایی در حوزه‌‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیط‌زیستی گریبان جوامع تحت مدیریت آنها را خواهد گرفت.

مهمترین ویژگی‌های حکمرانی خوب را می‌توان در مواردی چون: «مشارکت مردم»، «حاکمیت قانون»، «شفافیت»، «پاسخ‌گویی»، «شکل‌گیری وفاق»، «اثربخشی و کارآیی» و «مسئولیت‌پذیری» برشمرد. به هر اندازه که یک نظام حکمرانی و سیاسی چنین ویژگی‌هایی را نداشته یا به میزان کمی داشته باشد، سیستمی غیر استاندارد خواهد بود که نتیجۀ حاکمیت آن بر یک جامعه، بحران‌های مختلف در حوزه‌های گوناگون است.

امروز اگر ردّ هر یک از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیط‌زیستی ایران را تا ریشه دنبال کنیم به یکی از این ویژگی‌ها میرسیم که در طراحی و ساخت نظام سیاسی باید به آن توجه می‌شد و نشده است. نتیجه هم یک نظام حکمرانی غیر استاندارد است که مولّد بحران بوده و از توانایی لازم برای برقراری پایداری در این سرزمین برخوردار نیست.

ای کاش گرفتن استاندارد برای نظام‌های حکمرانی و سیاسی پیش از آنکه به همه‌پرسی عمومی گذاشته شده و در یک کشور استقرار یابند نیز اجباری می‌شد؛ آنگاه امروز ایران و جهان وضعیت بهتری داشت.

امروز چهاردهم اکتبر روز جهانی استاندارد است و به گمانم فرصتی است برای ما ایرانیان که به تبعات ویرانگر حکمرانی غیر استاندارد و چگونگی رسیدن به یک نظام حکمرانی استاندارد بیاندیشیم.

پی‌نوشت:

در کتاب «ایران و مسئلۀ پایداری» که دیباچه‌ای بر طراحی و تحلیل نظام‌های حکمرانی است به ویژگی‌های یک نظام حکمرانی مناسب و چگونگی طراحی و تحلیل آن پرداخته‌‌ام.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۰۰ ، ۰۶:۱۸
سجاد فتاحی

این متن در روزنامۀ دنیای اقتصاد، به تاریخ 1400/5/9 منتثر شده و با صلاحدید سردبیر عنوان آن به «ناترازی در منابع و مصارف» تغییر یافته است؛ که البته عنوانی نارساست. 

https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3785453  

نگاهی هرچند گذرا به منابع مرتبط با تاریخ و جغرافیای ایران بیانگر آن است که این سرزمین در طول تاریخ خود در زمینه منابع آب دارای دو ویژگی برجسته بوده است: نخست آنکه میزان بارش‌ها در بخش قابل‌توجهی از این سرزمین در مقایسه با نقاط پربارش جهان بسیار کمتر است؛ دوم اینکه به‌صورت دوره‌ای دچار خشکسالی‌هایی می‌شود که میزان بارش‌ها را از آنچه به‌طور متوسط هست، کمتر کرده و ساکنان این سرزمین را با سختی‌هایی مواجه می‌کند. بروز خشکسالی‌های دوره‌ای در تاریخ ایران چنان برجسته و اثرگذار بوده است که داریوش هخامنشی در نیایش خود به درگاه اهورامزدا تقاضا می‌کند ایران را در کنار دشمن و دروغ، از خشکسالی نیز در امان بدارد.

در دهه‌های گذشته با وجود برجسته‌بودن دو ویژگی کمی بارش و خشکسالی‌های دوره‌ای در تاریخ و جغرافیای ایران، نظام‌  سیاستگذاری به گونه‌ای بوده است که گویی در سرزمینی پربارش حکم می‌راند و در آن از خشکسالی‌های دوره‌ای خبری نیست. نتیجه این امر، آن شده است که رابطه بین مصارف و منابع آب در ایران به‌شدت برهم خورده و با اندکی کاهش در میزان بارندگی‌ها که در نقاط مختلف کشور متفاوت است، کاهش بارندگی تبدیل به تنش آبی می‌شود. به‌عنوان مثال در حوضه آبریز زاینده‌رود با کاهش ۱۰درصدی بارش‌های سالانه، این حوضه در شرایط تنش آبی شدید قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی اگر خشکسالی‌های شناخته‌شده دوره‌ای تاریخ ایران که حتی موجب کاهش بیش از ۵۰درصدی میزان بارش‌های سالانه می‌شود، بروز و ظهور کند، بحران منابع آب عمیق‌تر شده و به بحرانی اجتماعی‌‌سیاسی تبدیل می‌شود که نمود آن را در اصفهان، کرمان و یزد دیده‌ایم و امروز در خوزستان دوست‌داشتنی ایران می‌بینیم.

اگر نظام حکمرانی آب در ایران متناسب با ویژگی‌های تاریخی و جغرافیایی این سرزمین طراحی شده بود و به‌عنوان مثال میزان مصارف آب در کشور را با کنترل متغیرهای مختلف جمعیتی، اقتصادی و سیاسی در سطح ۴۰درصد منابع آب تجدیدپذیر تنظیم می‌کرد، کاهش حتی ۵۰درصدی میزان بارش در کشور با وجود مصائب و مشکلاتی که ایجاد می‌کرد، به بحران خشکسالی تبدیل نمی‌شد.

اصولا بحران خشکسالی مفهومی است که تنها به‌کار حکمرانی ناکارآمد و سیاستمدارانی می‌آید که درصدد توجیه اشتباهات خود در عرصه سیاستگذاری و اجرا هستند. آنچه امروز شاهد آن هستیم، بحرانی است که کاهش میزان بارندگی و خشکسالی‌های دوره‌ای تاریخ ایران را که ویژگی اقلیمی این سرزمین است، به بحران آب و خشکسالی تبدیل کرده است.

نگارنده به‌صورت مبسوط به موضوع نواقص نظام حکمرانی آب در ایران که سبب‌ پیدایش بحران آب و رسیدن ایران به مرحله ورشکستگی منابع آبی شده، در کتاب «ایران و مساله پایداری» پرداخته و خواننده علاقه‌مند به موضوع را برای آشنایی بیشتر به آن اثر ارجاع داده است؛ بنابراین در این نوشتار تنها به ذکر اصلی‌ترین ایرادهای وارد بر نظام حکمرانی آب که کمی بارش و خشکسالی را به بحران آب و بحران خشکسالی تبدیل کرده است، اکتفا می‌شود.

بدیهی است اگر در مقام‌های  سیاستگذاری عزمی برای شنیدن و اصلاح وجود داشته باشد، با شناخت همین نواقص می‌توان راهکارهایی اساسی و نه کوتاه‌مدت و بی‌اثر برای برون‌رفت از بحران کنونی آب و خشکسالی در ایران یافت. یادمان باشد ابعاد بحران کنونی آب و خشکسالی در ایران بسیار فراتر از آن است که بتوان با پروژه‌های انتقال آب، ارسال تانکر و بطری‌های آب‌معدنی امیدی به حل و حتی جلوگیری از تعمیق آن داشت.

بحران کنونی منابع آب و خشکسالی در ایران را می‌توان در زنجیره‌ای علّی تا رسیدن به علل ریشه‌ای دنبال کرد و باید توجه کرد که باقی‌ماندن در علل سطحی و نپرداختن به علل ریشه‌ای کمکی به حل این بحران نخواهد کرد.

بارزترین علت بحران کنونی منابع آب در ایران و تبدیل خشکسالی به بحران اجتماعی‌‌سیاسی، فقدان تعادل بین منابع و مصارف آب تجدیدپذیر در کشور است. به‌عبارتی در چند دهه گذشته  بنا به دلایل گوناگون مصارفی بسیار بیشتر از منابع تجدیدپذیر آب در ایران تعریف شده است. نظام حکمرانی آب در حالی‌که با توجه به ویژگی‌های تاریخی و جغرافیایی ایران باید تنها برای استفاده از ۴۰درصد منابع آب تجدیدپذیر برنامه‌ریزی می‌کرد، بنا به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، ۱۱۰ درصد منابع را مورد استفاده قرار می‌دهد. این موضوع به‌معنای آن است که این نظام حکمرانی آب خطا و فاصله‌ای ۷۰درصدی با وضعیت مطلوب دارد.

در لایه‌ای عمیق‌تر، دومین علت پیدایش بحران آب در ایران و تبدیل خشکسالی از یک ویژگی اقلیمی به بحران اجتماعی-‌سیاسی این بوده است که نظام حکمرانی آب  در چند دهه گذشته با اتکای صرف به افزایش منابع آبی از طریق برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی و اعمال مدیریت بر جریان آب رودخانه‌ها از طریق احداث سدها، موضوع مهم کنترل مصارف آب را که روش‌ها و سازوکارهای گوناگونی برای آن وجود دارد، به‌دست فراموشی سپرده است.

واکاوی ریشه‌ای‌تر بحران منابع آب و بحران خشکسالی در ایران، ما را به سومین علت پیدایش شرایط کنونی می‌رساند. بی‌توجهی به سیاست‌های محدودکننده مصارف آب و تاکید بسیار بر اقدامات و سیاست‌های تامین‌کننده بیشتر منابع آب در ایران، نتیجه ضعف ساختاری سازمان حفاظت محیط‌زیست در نظام حکمرانی ایران است،سازمانی که اگر جایگاه آن به‌درستی در نظام حکمرانی ایران طراحی می‌شد، می‌توانست با ممانعت از برداشت بی‌رویه از منابع آب کشور زمینه توجه به سیاست‌های کنترل‌کننده مصرف آب را فراهم کند.

پرسش از چرایی جایگاه ساختاری ضعیف سازمان حفاظت محیط‌زیست در نظام سیاسی و حکمرانی ایران، ما را به چهارمین علت ریشه‌ای پیدایش بحران کنونی خشکسالی و منابع آب در ایران می‌رساند که باید آن را در مشخصات طراحی سیستم و مبانی پارادایمی این سیستم جست‌وجو کرد. وقتی در مبانی پارادایمی موضوع ضرورت زیستن در چارچوب محدودیت‌های محیط‌زیستی و حفظ محیط‌زیست مورد توجه قرار نمی‌گیرد، بدیهی است هنگام طراحی نظام حکمرانی نیز زیرسیستم‌های حافظ محیط‌زیست در جایگاهی حاشیه‌ای و ضعیف قرار خواهند گرفت. در همین سطح می‌توان به عوامل دیگری همچون وجود ضعف‌های اساسی در سازوکار انتخاب کنشگران کلیدی که منجر به انتخاب افرادی عموما غیرمتخصص و ناتوان شده است، ابهام در مجموعه اهداف و در بعضی موارد تناقض این اهداف با یکدیگر؛ افزایش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی و کاهش نیاز به درآمدهای مالیاتی و مشارکت مردمی و مهم‌تر از همه، وجود نقص‌هایی در زمینه تفکیک و توازن قوا اشاره کرد که هر‌یک به گونه‌ای کارآمدی در زمینه حکمرانی آب و خشکسالی را کاهش داده و بارش‌های کم و خشکسالی را از ویژگی اقلیمی به بحران اجتماعی سیاسی محیط‌زیستی تبدیل کرده‌ است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۵۱
سجاد فتاحی