«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۲۲۳ مطلب توسط «سجاد فتاحی» ثبت شده است

 

اگر بخواهیم با منطق قطعی خبر درگذشت لطفعلی عسکرزاده پدر منطق فازی، را بیان کنیم باید بگوییم که او در سن 97 سالگی درگذشت؛ اما با اتکا به نظریه‌ای که او پدیدآورنده آن بود بیان این خبر به این سادگی امکان پذیر نیست و شاید باید ساعت‌ها در مورد آن بنویسیم.  

او با طرح نظریه مجموعه‌های فازی به ما آموخت که جهان و واقعیت، پیچیده‌تر از آن است که بتوانیم با منطق قطعی صفر و یک، آن را درک نموده و پیرامون آن قضاوت کنیم.

با اتکا به نظریه او می‌توان بیان کرد که یکی از مهمترین علل بحران‌های پیچیده پیش روی ایران، عدم انطباق طراحی نظام حکمرانی این کشور با منطق فازی است. این نظام حکمرانی به پرسش‌های پیچیده‌ای چون چگونگی کنار آمدن با محدودیت‌های اکولوژیک ایران، چگونگی دست یافتن به توسعه، چگونگی تعامل با جهان، چگونگی مواجهه با مسائل اجتماعی، چگونگی مواجهه با تغییرات محیطی و ... پاسخ‌هایی سطحی و ساده داده که نه تنها به کار حل مسائل نمی‌آمده‌اند، بلکه مسائل را به بحران تبدیل کرده و بر پیچیدگی‌ بحران‌های پیش‌روی ایران دامن زده‌اند.

اگر درستی نظریه عسکرزاده را پذیرفتیم، آنگاه اساسی‌ترین گام برای مواجهه با بحران‌های پیش‌روی ایران، طراحی و پیاده‌سازی یک نظام حکمرانی فازی است؛ امری که اگرچه در سخن بسیار ساده می‌نماید اما در عمل اما و اگرهای بسیاری دارد که دامنه‌ای بی نهایت بین صفر و یک را در بر می‌گیرند.

 

@governancesystems

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۵
سجاد فتاحی


گروهی از فعالین برجسته محیط زیست ایران، بیش از یک ماهی است که کمپینی را برای ایجاد تغییر در مدیریت سازمان محیط زیست کشور ایجاد کرده‌اند  (https://t.me/joinchat/ByVf5EAQYbJ0zh2icftXug). فارغ از اینکه این کمپین به هدف اصلی خود دست یابد و یا خیر، این تجربه، تجربه‌ای خوشایند و آموزنده است که می‌تواند در سایر حوزه‌ها نیز تکرار شود.

بنیان‌گذاران این کمپین به نظر می‌رسد تمامی گام‌های لازم برای دست‌یابی به هدف را به درستی برداشته‌اند و تنها موانع ساختاری‌ای که اصلاح و از میان برداشتن آنها صرفا در حیطه اختیارات رئیس جمهور است می‌تواند آنها را از رسیدن به مقصود خود باز دارد. نخست آنکه به پرسش‌های مهمی چون انتظارات و مطالبات خود از رئیس آینده سازمان حفاظت از محیط زیست و چرایی ایجاد تغییر در مدریت این سازمان پاسخ‌ داده‌اند و دیگر آنکه با در نظر داشتن تمامی محدودیت‌ها از بین گزینه‌های مطرح موجود، مناسب‌ترین گزینه را برای تصدی ریاست این سازمان برگزیده و از او حمایت کرده‌اند.

اعضای این کمپین، حتی با آنکه به نظر می‌رسد ریاست عیسی کلانتری (گزینه‌ای نه چندان خوشنام در بین فعالین محیط زیست کشور) بر سازمان محیط زیست تقریبا قطعی شده است، همچنان امیدوارانه به تلاش خود ادامه می‌دهند تا شاید در آخرین لحظات تصمیم‌گیری، حسن روحانی صدای آنها را شنیده و برای نخستین بار در تاریخ کشور، ریاست یکی از سازمان‌های مهم کشور با نظر و مشارکت کنشگران و متخصصان حوزه مرتبط انتخاب شود.

این تجربه خوشایند تنها بک گام با تبدیل شدن به نقطه‌‌ی عطفی در تاریخ انتخاب مقام‌های عالی رتبه دولتی در ایران فاصله دارد و این آخرین گام را می‌بایست حسن روحانی بردارد، او اگر به مطالبه بر حق این کمپین توجه کند بی شک کمکی اساسی در ثبت الگویی از مشارکت جویی در انتخاب کنشگران کلیدی دولت کرده است.

حتی اگر این آخرین گام را نیز روحانی بر ندارد، باز هم این کمپین تجربه‌ای آموزنده برای متخصصین و کنشگران سایر عرصه‌هاست که در صورت تکرار، مطمئنا در نهایت روزی خواهد رسید که دیگر روسای جمهور نمی‌توانند نسبت به صداهای ذی‌نفعان، کنشگران و متخصصین اصلی حوزه‌ها که به گونه‌ای نظام‌مند خواهان مشارکت در انتخاب کنشگران کلیدی دولت هستند بی توجه باشند.

اما می‌توان هنوز امیدوار بود که آخرین امضای این کمپین امضای حسن روحانی باشد.

لینک گروه کمپین تغییر در مدیریت محیط زیست:

 (https://t.me/joinchat/ByVf5EAQYbJ0zh2icftXug)

 

@governancesystems

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۱
سجاد فتاحی

 

اکثر متولدین دهه‌های 70 به بعد اگر هم ژیان را دیده باشند اما احتمالا تصور دقیقی از این ماشین که از سال 1967 شروع به تولید و در اواخر دهه 40 وارد بازار ایران شد ندارند. آنها در ماشین‌هایی سوار شده‌اند که از نظر کیفیت و سرعت، تفاوتی قابل توجه با ژیان دارند. شاید تجربه ژیان‌سواری یکی از تفاوت‌های متولدین پیش از دهه 70 با متولدین پس از این دهه باشد. اما در ادامه توضیح خواهم داد که تمامی ایرانیان متولد شده در سال‌های ابتدایی قرن شمسی حاضر تا سال‌های پایانی این قرن، تجربه سوار شدن بر ژیان و البته در مفهومی دقیق‌تر درشکه‌ای را دارند که دست تقدیر و البته رای ما هم اکنون آقای روحانی را به عنوان راننده بخشی از آن انتخاب کرده است.

این ژیان و به عبارت دقیق‌تر درشکه‌، ساختار دولت در کل و مکانیزم انتخاب وزرا به عنوان بخشی از این ساختار در ایران است که نسبت به سال‌های ابتدایی این قرن تغییری نکرده است؛ اما چون انتظارات ما تغییر کرده و البته نامزدهای ریاست جمهوری و از جمله آقای روحانی سخنان جدیدی می‌گویند و در پی پرده‌برداری از مادر مذاکرات و حرف‌هایی از این دست هستند از خروجی این ژیان و درشکه که یکی از آنها همین لیست وزرای پیشنهادی کابینه دوازدهم است دچار تعجب می‌شویم و یادمان می‌رود که همگی سوار بر ژیان و درشکه‌ای هستیم که حتی با راننده‌ای چون خاتمی و روحانی بهترین خروجی‌اش همین است.

مشکل گروه‌های تحول‌خواه و اصلاح‌طلب در فرایند انتخاب وزرا این بود که خواهان انتخاب گزینه‌های مدنظر خود بودند و توجهی به ضرورت اصلاح و کارآمدسازی مکانیزم انتخاب وزرا نداشتند و آن را کمتر از روحانی مطالبه کردند. گرچه امید چندانی نیز به نمایندگان مجلس بنا به دلایل گوناگون نیست اما هنوز دیر نشده است و نمایندگانی که دل در گرو منافع ملی دارند می‌توانند مکانیزمی کارآمد را به روحانی پیشنهاد کنند و تنها به گزینه‌هایی رای اعتماد دهند که خروجی این مکانیزم باشند.

اینکه روسای جمهوری چون آقایان خاتمی و روحانی علیرغم آنکه از اختیارات و توانایی کافی برای اصلاح این ساختارها و مکانیزم‌های زیرمجموعه خود برخوردار بودند چرا اقدامی در این جهت نکردند می‌تواند دلایل گوناگونی چون دشواری چنین اصلاحاتی از منظر آنها، عدم آگاهی نسبت به اهمیت آنها و یا حتی پیوند خوردن منافع شخصی و گروهی با این مکانیزم‌های ناکارآمد داشته باشد. اینکه کدام دلیل و یا مجموعه‌ای از دلایل علت این عدم تمایل بوده است را فعلا نمی‌دانم اما می‌دانم که اکثر ما هم اگر در مسند ریاست جمهوری بودیم مکانیزمی را انتخاب می‌کردیم که بواسطه آن، کمتر دیگران مجال دخالت و فضولی در امر مهمی چون انتخاب وزرای کابینه را بیابند. مکانیزم پوسیده کنونی دقیقا چنین مکانیزمی است و این یکی از دلایلی است که دوام آورده و به توصیه‌ها برای اصلاح آن نیز توجهی نمی‌شود.

اما یادمان باشد که مکانیزم‌های ناکارآمد برای مواجهه با بحران‌های پیچیده پیش‌روی ایران مناسب نیست و در صورت عدم اصلاح این مکانیزم‌ها، روزی پیچیدگی همه ما را در بر خواهد گرفت، حتی کسانی را که در کوتاه مدت این مکانیزم‌ها و ساختارهای ناکارآمد روزگاری تامین کننده منافع آنها بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۳۲
سجاد فتاحی


شفافیت در مکانیزم‌ها، فرایندها و قوانین نظام‌های حکمرانی، از ابتدایی‌ترین استلزامات برای بهبود کیفیت حکمرانی و تامین بیشینه منافع ملی است.

این روزها گروهی از روحانی برای به دست آوردن سهمی بیشتر در کابینه سهم‌خواهی می‌کنند و گروهی دیگر نیز که بخشی از آنها در پی افزایش سهم خود در کابینه از طریق از میدان به در کردن رقبا هستند از سهم‌خواهی گروه دیگر شکایت می کنند. این امر که نتیجه آن قطعا به انتخاب کارآمدترین کابینه ممکن منتهی نمی‌‌شود و شکاف را بین نیروهای سیاسی پیروز در انتخابات ریاست جمهوری گذشته افزایش خواهد داد، نتیجه عدم شفافیت روحانی درباره مکانیزم انتخاب وزرای کابینه است. 

این تازه آشکارترین پیامد عدم شفافیت است؛ باید منتظر فشارهای دیگری نیز بود که در صورت شفافیت در مکانیزم انتخاب کابینه و افزایش مشروعیت آن به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یافت و در آینده بیش از پیش خود را نشان خواهند داد.

هنوز دیر نشده است و روحانی می تواند این تجربه تلخ را به تجربه‌ای شیرین تبدیل کند؛ او می‌تواند با طراحی و اعلام عمومی مکانیزمی کارآمد برای انتخاب اعضای کابینه که زمینه را برای مشارکت انجمن‌ها، احزاب و نخبگان فراهم می‌کند، هم فشار افراد و گروه‌ها را برای سهم خواهی‌های نامشروع کاهش دهد، هم احتمال انتخاب کابینه‌ای کارآمد را افزایش دهد و هم بر مشروعیت گزینه‌های نهایی معرفی شده از سوی خود بیافزاید، مشروعیتی که او و دولت دوازدهم برای گذر از مسیر دشوار پیش رو به میزان زیادی به آن نیازمند است.

این شرایط، تجربیات آموزنده‌ای را نیز برای منتخبان شورای شهر خواهد داشت که در صورت عدم توجه به آن ناگزیر از تکرار تجربه تلخ این روزهای روحانی هستند؛ تجربه‌ای که مطمئناً به تامین بیشینه منافع ملی منتهی نخواهد شد.

@governancesystems

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۶
سجاد فتاحی


در ارتباط با سازمان محیط زیست به کرات پرسیده می‌شود که آیا تغییر رئیس سازمان می‌تواند سبب ایجاد تغییرات اساسی در عملکرد این سازمان و در نتیجه برداشتن گام‌هایی بلند در جهت بهبود وضعیت محیط زیست ایران گردد؟ این پرسش ریشه در مناقشه دیرین تقدم ساختار بر فرد و یا فرد بر ساختار دارد که در نظریه سیستم‌های پیچیده اینگونه به آن پاسخ داده شده است: بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی، مکانی و ویژگی‌های فردی نمی‌توان پاسخی ثابت به این پرسش ارائه کرد. در نظام‌های اجتماعی در برخی موارد کنشگرانی که می‌توان آنها را کنشگرانی سیستم‌ساز نامید این نظام‌ها و چینش عوامل و متغیرها را به گونه‌ای دگرگون می‌نمایند که بر کارآیی و اثربخشی آنها به میزان بسیار زیادی افزوده خواهد شد؛ چنین افرادی از محدودیت‌های ساختاری فراتر رفته و منشا ایجاد تحول در نظام‌های اجتماعی می‌شوند؛ اما بسیاری دیگر از افراد نیز چنان در چنبره ساختارهای ناکارآمد اجتماعی - سیاسی اسیر می‌شوند که انتخاب این یا آن فرد، تغییری در نحوه عملکرد یک ساختار و یا سازمان نخواهد داشت.

با توضیح مختصر فوق در ادامه به ویژگی‌هایی پرداخته خواهد شد که از نظر نگارنده رئیس آینده سازمان حفاظت از محیط زیست می‌بایست از آنها برخوردار باشد.

به اهمیت اثرگذاری طراحی نظام‌های حکمرانی بر عملکرد آنها واقف باشد تا آسیب‌شناسی و اصلاح ساختار سازمان محیط زیست را در اولویت‌های کاری خود قرار دهد؛ چرا که این سازمان برای بهبود عملکرد به چنین اصلاحاتی سخت نیازمند است.        

دارای فهمی بین رشته‌ای از موضوع محیط زیست بوده و ارتباط اقتصاد، اجتماع، سیاست و محیط زیست را به خوبی درک کرده باشد.

طرفدار شفاف‌سازی مکانیزم انتخاب روسای بلند پایه سازمان و مدیران ارشد آن باشد تا زمینه برای بازیگری توانمندان در حاشیه مانده فراهم شود.

به پیچیدگی و بدخیم بودن مساله محیط زیست در ایران اشراف داشته باشد؛ زیرا این امر لازمه درک ضرورت ایجاد زمینه برای مشارکت واقعی تمامی ذینفعان در حل بحران‌های پیش‌روست.

وام‌دار هیچ یک از افراد و جریان‌های سیاسی برجسته کشور نباشد تا بتواند شایسته‌سالاری را به معنای واقعی کلمه در سازمان حاکم نماید.

در حد امکان از مدیران جوان کشور باشد؛ چرا که «کهنه مدیران» چنان ساختار ذهنی‌شان بسته شده و تیم‌هایشان چیده شده است که اهمیت ایجاد اصلاحات اساسی را درک نکرده و مجالی برای بازیگری بازیگران توانمند در حاشیه مانده فراهم نخواهند کرد.

به ضرورت و اهمیت نقش جامعه مدنی و مشارکت اجتماعی در جهت مواجهه با بحران‌های زیست محیطی پیش رو آگاه باشد.

عمق و شدت بحران‌های محیط زیستی ایران را درک کرده باشد تا بداند مجال اندکی برای مواجهه بهینه با این بحران‌ها باقی مانده است.

و در نهایت

باید بتوان در موضع‌گیری‌های وی در سال‌های گذشته شواهدی در ارتباط با هر یک از ویژگی‌های فوق را یافت تا با استناد به آنها بتوان از فردای انتخاب به عنوان ریاست سازمان، از او عمل بر اساس آنها را مطالبه کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۵۷
سجاد فتاحی


مهمترین خواسته از رئیس آینده سازمان حفاظت از محیط زیست آن است که چهار سال بعد، بواسطه اقدامات این سازمان، حال «ایران کهن» اندکی بهتر شده و روند رو به رشد بحران های محیط زیستی که می‌رود تمامیت ارضی کشور را با مخاطراتی جدی روبرو نماید متوقف شده باشد.

ممکن است او در این مسیر شکست بخورد؛ اما مهم آن است که فعالین محیط زیست ایران در پایان این چهار سال یک جمله بگویند:

«او هر آنچه که در توان داشت برای محیط زیست ایران انجام داد و با توجه به محدودیت‌های موجود بیش از این کاری شدنی نبود.»

جمله‌ای که اگر با خود صادق باشیم در مورد روسای پیشین و ریاست کنونی آن نمی‌توان بر زبان آورد؛  که اگر بنا بر این باشد که شخصی توانمندتر در این جایگاه قرار گیرد، این مهمترین دلیل برای تغییر ریاست سازمان است.

از منظر من ریاست بعدی سازمان محیط زیست برای تحقق این امر می‌بایست اقدامات فراوانی انجام دهد که تنها به برخی از مهمترین آنها در ادامه اشاره شده است:

ظرف مدت شش ماه با جلب مشارکت محافل علمی و تخصصی داخلی و خارجی، «مجموعه شاخص پایداری محیط زیستی ایران» را طراحی کرده و گزارشی شفاف و دقیق پیرامون وضعیت پایداری محیط زیستی استان‌ها و کشور ارائه دهد؛ این اقدام را هر سال تکرار نموده و جایگاه ایران را در فضای حالت پایداری محیط زیستی مشخص کند.

دولت و از همه مهمتر وزارت‌خانه‌هایی چون نیرو، جهاد کشاورزی و امور خارجه و شهرداری‌های کلان‌شهرهای کشور را متقاعد نماید که پیش از هرگونه اقدامی اثرات تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های خود را بر «مجموعه شاخص‌ پایداری محیط زیستی ایران» مورد سنجش و ارزیابی قرار داده و گزارش‌های آن را به صورت عمومی منتشر کنند.

پنج ابر چالش محیط زیستی ایران را شناسایی کرده و با همکاری نخبگان و متخصصین داخلی و خارجی، ضمن ارائه تبیینی دقیق پیرامون علل شکل‌گیری این چالش‌ها، راهکارهایی را با توجه به سطوح ملی و منطقه‌ای برای مواجهه بهینه با آنها به هیات دولت ارائه دهد.

ظرف مدت شش ماه آسیب‌شناسی دقیقی از سازمان حفاظت از محیط زیست انجام داده و رئیس جمهور و هیات دولت را در جهت اصلاح ساختار این سازمان و رفع این آسیب‌ها متقاعد نماید.

روسای سازمان در استان‌های مختلف و معاونان بلند پایه خود را با مکانیزم و شاخص‌هایی شفاف که به صورت عمومی اعلام شده است بر مبنای شایسته سالاری انتخاب نماید.

دغدغه محیط زیست را با زندگی مردم و مسئولین پیوند دهد؛ برای این منظور هر هفته 5 دقیقه با مردم و مسئولین پیرامون وضعیت محیط زیست کشور سخن بگوید و زمینه را برای مشارکت هرچه بیشتر مردم و جوامع محلی در حفاظت از محیط زیست فراهم نماید.

ضمن توجه به اهمیت اقتصاد محیط زیست با جلب مشارکت متخصصین داخلی و خارجی، با ارائه طرح‌ها و پیشنهادهایی به وزارت‌خانه‌های مختلف، بین اقتصاد و محیط زیست در ایران به گونه‌ای پیوند برقرار نماید که از دو حوزه رقیب و متضاد به دو حوزه تقویت کننده یکدیگر تبدیل شوند.

فهم بین رشته‌ای و پیچیده نسبت به موضوع محیط زیست را در بین مسئولان بلند پایه کشور ایجاد نماید.

 و در پایان اگر مجالی یافت

ساختمان کنونی سازمان حفاظت از محیط زیست را که چندان دوست‌دار محیط زیست نیست به معنای واقعی به ساختمانی دوست‌دار محیط زیست تبدیل کند.

@governancesystems 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۸:۴۷
سجاد فتاحی


یکی از مهمترین اقدامات حسن روحانی در دولت جدید می‌تواند این باشد که به جای انتخاب وزیری بیمارستان‌ساز برای وزارت بهداشت و وزیری سد ساز و نیروگاه‌ساز برای وزارت نیرو، که تنها در مسیر تقویت اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف گام بر می دارند، وزرایی را برای هر یک از این وزارت‌خانه‌ها انتخاب کند که ضمن آشنایی با نگرش پیچیده و بین رشته‌ای به فرایند سیاست‌گذاری و با همکاری بخش‌های دیگر نظام حکمرانی و جامعه مدنی دو اقدام اساسی را انجام دهند: نخست اصلاح الگوی تغذیه و دوم اصلاح الگوی مصرف آب و برق در ایران.

پیش از هر چیز خیالتان را راحت کنم که چنین وزرایی در بین نامزدهای اصلی تصدی این وزارت‌خانه‌ها وجود ندارد و برای یافتن آنها می‌بایست چشم‌ها را شست و درها را باز کرد. بین خودمان هم بماند که چندان به انتخاب چنین وزرایی بواسطه مکانیزم ناکارآمد انتخاب وزیران امیدی ندارم.

با این دو اقدام با قطعیت بالا می‌توان گفت که سلامت ایرانیان به گونه‌ای بهبود و مصرف آنها به گونه‌ای کاهش خواهد یافت که همین امکانات و زیرساخت‌های درمانی و آب و برق موجود و شاید حتی نیمی از آن پاسخ‌گوی نیازهای ایرانیان بوده و مجال و منابع لازم برای کنترل برخی از بحران‌ها فراهم می‌گردد.

برای توجیه مطالب فوق به دو مثال زیر توجه کنید:

در دهه 1990 دولت لهستان ضمن تغییری در سیاست‌های تغذیه‌ای خود، با حذف یارانه متعلق به فرآورده‌های گوشتی و افزایش واردات میوه جات و افزایش مصرف روغن‌های گیاهی، موجب کاهش 25 درصدی در میزان بیماری‌های قلبی در کشور خود شد. این میزان کاهش بیماری‌های قلبی تا آن زمان بی سابقه بوده است. 

در جنگ جهانی اول نیز، کمبود غذا، دولت دانمارک را مجبور کرد، آسیاب کردن غلات را ممنوع سازد و دستور دهد که مردم غلات را به طور کامل یعنی تصفیه نشده و سبوسدار مصرف کنند،  بر اثر این اقدام، تغذیه مردم دانمارک چنان بهبود یافت که در سال‌های جنگ،  میزان مرگ و میر 34٪ کاهش یافت و موارد سرطان،  بیماری قند، فشار خون بالا و بیماری‌های کلیوی به میزان قابل توجهی تنزل پیدا کرد و علائم تندرستی به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یافت ( مومنی، 1394: 52-67).

حال به این آمارها توجه کنید:

- سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار در ایران 42 لیتر و در جهان 10 لیتر است 

- سرانه مصرف روغن در ایران 4.5 کیلوگرم بالاتر از استانداردهای جهانی است

- سرانه مصرف نمک در ایران پنج برابر استانداردهای موجود است.

- سرانه مصرف شکر در ایران 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است ( مومنی، 1394: 52-67).

اگر آمارهای فوق را در کنار مصرف زیاد مواد مخدر و چاقی و کم تحرکی ایرانیان قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که اصلاح الگوی تغذیه و سبک زندگی ایرانیان می‌تواند به میزان قابل توجهی سلامت آنها را بهبود داده و ضمن کاهش نیاز آنها به خدمات درمانی به میزان قابل توجهی در هزینه‌های درمانی کشور صرفه‌جویی کند. اما باید بدانیم قطعا چنین اقداماتی بسیار دشوارتر و پیچیده تر از ساختن بیمارستان برای بیمارانی است که بواسطه این الگوی تغذیه هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود.

وزارت نیرو نیز در چند دهه گذشته به جای اصلاح الگوی مصرف در حوزه‌های مختلف، بر گسترش زیرساخت‌ها برای پاسخ‌گویی هر چه بیشتر به نیازهای در حال رشد تمرکز نموده و مرتبا با فشار بر منابع گوناگون کشور تنها بر ناپایداری ایران افزوده است. در حالی که با تمرکز بر اصلاح الگوی مصرف آب و برق در حوزه های گوناگون می توانست با نیمی از زیرساخت های موجود پاسخ گوی نیازهای کشور باشد.     

اگر وزرای دولت روحانی تا پایان دولت دوازدهم توانستند سرانه مصرف شکر، نمک، نوشابه‌های گازدار، آب و برق را کاهش دهند باید بدانیم که او در انتخاب های خود موفق بوده و در مسیر پایداری ایران گام برداشته‌؛ اما در غیر این صورت باور کنیم انتخاب وزرایی که تنها از طریق فشار بر منابع، تعداد بیمارستان‌ها، سدها و نیروگاه‌ها را زیاد می‌کنند در حالی که بر تعداد بیماران و سرانه های مصرف افزوده می شود تنها حرکت به سوی ناپایداری بیشتر ایران و ایجاد زمینه برای تقویت اقتصاد سیاسی بیماری و مصرف است.

@governancesystems

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۸:۳۶
سجاد فتاحی


حوادث تروریستی تهران و تصمیم پنج فردی که پیش از سوزاندن خود در آتشی اهریمنی، تعداد دیگری از هموطنان خویش و بلکه تمامی ایرانیان را سوزاندند حاصل در کنارهم قرارگیری مجموعه‌ای از عوامل است که علاوه بر آن پنج تن و بسیاری دیگر در برون مرزها، ما در درون مرزها از مردم تا مسئولان بلند پایه نظام و قواعد حاکم بر نظام حکمرانی در ایران نیز در قرار دادن آنها در کنار یکدیگر نقش داشته‌ایم.

برخی وجوه مشترک بین افرادی که دست به این اقدام زده‌اند گویای وجود نواقصی در نظام حکمرانی ایران است که به نظر می‌رسد در سوق پیدا کردن آنها به این مسیر شوم موثر بوده و تا این نواقص بر طرف نشود، امیدی به کاهش احتمال وقوع چنین حوادثی حتی با هزینه‌های گزاف نظامی و امنیتی نخواهد بود.

نظام حکمرانی در ایران در چند دهه گذشته، به گونه‌ای سیستماتیک تبعیض‌هایی را بر هموطنان پیرو سایر مذاهب (بویژه اهل سنت و اهل حق) و سایر ادیان اعمال نموده که این تبعیض‌ها در گذر زمان به انباشت خشم در هموطنان پیرو این مذاهب و ادیان منجر شده است. این خشم گاهی منتهی به خودسوزی از قبیل اقدامات برخی پیروان مذهب اهل حق در ایران شده است که ما عموما بی توجه از کنار آنها گذشته‌ایم؛ اما باید توجه داشته‌ باشیم که این خشم تنها به خودسوزی منتهی نخواهد شد و در صورتی که یک ایدئولوژی، دگرسوزی را پیش از خودسوزی فرد توجیه نماید می‌تواند منتهی به عملیاتی انتحاری گردد.

نظام حکمرانی در ایران، در توزیع ثروت و فرصت‌های توسعه در مناطق گوناگون کشور و از قضا مناطقی که دارای تفاوت‌های مذهبی با مذهب رسمی کشور می‌باشند موفق نبوده و علاوه بر تبعیض مذهبی، تبعیض اقتصادی نیز به این مناطق تحمیل شده که خشم ناشی از احساس تبعیض مذهبی را دو چندان نموده است.

نظام حکمرانی در ایران در گزینش مدیران این مناطق نیز جز در مواردی معدود عموما موفق عمل نکرده و در چند دهه گذشته این استان‌ها و مناطق علاوه بر تبعیض مذهبی و تبعیض اقتصادی گرفتار فقر و ناکارآمدی بدنه مدیریتی نیز بوده‌اند.

نظام حکمرانی در ایران با ایجاد محدودیت برای فعالیت‌های تبلیغی و ترویجی پیروان قرائت‌های معتدل از مذهب اهل سنت، زمینه را برای رشد و گسترش زیرزمینی قرائت‌های رادیکال فراهم نموده و به این ترتیب زمینه مساعدی را برای عضوگیری چنین قرائت‌ها و ایدئولوژی‌هایی از بین جوانان مناطق اهل سنت نشین فراهم نموده است. 

جامعه مدنی ایران نیز بواسطه قصور خود در پرداختن ویژه و کامل به تبعیض‌های مذهبی و اقتصادی اعمال شده به مناطق کرد و اهل سنت نشین کشور در چند دهه گذشته و حمایت از هموطنان خود در این مناطق در برابر این تبعیض‌ها، در قبال حادثه تروریستی تهران مسئول است.

مجموع عوامل فوق در کنار عوامل دیگری که می‌توان با مطالعات بیشتر به آن افزود زنجیره ای علی و  چرخه ای خود تقویت کننده را تشکیل می‌دهد که حادثه تروریستی تهران را موجب شده است. عدم توجه کافی و کامل به همه این عوامل و عدم اتخاذ رویکردی سیستمی در تحلیل و تبیین این حادثه و برخورد گزینشی و خام با برخی علل سطحی آن، نه تنها گمراه کننده خواهد بود بلکه می‌تواند به بحرانی‌تر شدن فضا و افزایش احتمال وقوع چنین حوادثی بواسطه برخی اقدامات خام منجر شود.  

اکنون که هیجان اولیه روزهای پس از حادثه فرونشسته است، بیایید اسیر خشم خود نشویم و به نقش خود در حادثه تروریستی تهران بیاندیشیم؛ حتی برای آن پنج جوان هموطن و بسیاری دیگر از جوانانی اینچنین که اکنون در زندانند و همگی سرمایه‌های به باد رفته انسانی این سرزمین‌اند، همانند آن 17 هموطن دیگرمان که در این حادثه آنها را از دست دادیم دل بسوزانیم و با دقت زندگی‌نامه‌هایشان را بخوانیم تا نقش خود را در سوق پیدا کردن آنها به این مسیر و در رقم زدن حادثه نهایی بیابیم ... باور کنیم که اصلاح مسیر و جلوگیری از وقوع حوادثی تلخ‌تر از همین‌جا آغاز خواهد شد.    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۵
سجاد فتاحی


انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تقریبا تمام شده است؛ مردم آمدند و تکرار کردند آنچه را که می‌بایست برای آبادی، آزادی و پایداری ایران تکرار می‌کردند. اکنون روحانی است و باری سنگین بر دوش، و انتظار از او برای عدم تکرار برخی تصمیم‌هایی که منجر به ایجاد ضعف‌هایی اساسی در دولت یازدهم شد که از توانایی این دولت برای بهبود هر چه بیشتر وضعیت ایران کاست و آن را در برابر برخی انتقادات آسیب‌پذیر نمود. او از مردم مشارکت بیشتر برای تحقق اهداف و شعارهای مهمتری را می‌خواست و مردم همان کردند که او خواسته بود. نخستین گام روحانی برای تحقق شعارهای خود و پاسخ‌گویی بهینه به مطالبات مردم، برگزیدن کنشگرانی کارآمدتر برای تشکیل دولتی کارآمدتر است؛ کنشگرانی که از شایستگی، انگیزه و توانایی لازم برای پاسخ‌گویی بهینه به مطالبات مردم و بهبود وضعیت ایران در این شرایط دشوار برخوردار باشند.

اگرچه مردم به درستی تکرار کردند آنچه را که می‌بایست تکرار می‌کردند، اما روحانی نمی‌بایست بر ضعف‌های موجود در برخی وزارت‌خانه‌ها و استانداری‌های کشور چشم بسته و آن ضعف‌ها را بواسطه تکرار انتخاب کنشگرانی ضعیف مجددا تکرار نماید. انتظار ما از او، برگزیدن کابینه‌ای است که فارغ از گرایش‌های سیاسی از نظر کارآمدی فاصله‌ای قابل توجه با کابینه دولت یازدهم داشته باشد. در این مسیر اگرچه او بی گمان از سوی افراد مختلف در گروه‌‌ها و جریان‌های سیاسی گوناگون تحت فشار قرار خواهد گرفت اما ما به ایستادگی او بر آرمان «تشکیل دولتی کارآمدتر از دولت یازدهم برای پایداری ایران» امیدواریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۰۳
سجاد فتاحی

 

افسانه رویین‌تنی یکی از افسانه‌هایی است که در فرهنگ‌های گوناگون به اشکال مختلف بیان شده است. آشیل، زیگفرید، بالدر نمونه‌هایی از رویین‌تنان در فرهنگ‌های دیگرند و اسفندیار  نمونه بارز رویین‌تنی در اساطیر ایرانی است. اما رویین‌تنان علیرغم آسیب‌ناپذیری در بخش‌های گوناگون بدن در یک نقطه رویین تن نبوده و عموما همان یک نقطه سبب شکست و یا مرگ‌شان شده است.

یکی از نقاط ضعف اساسی تحول‌خواهان در ایران که شاید بتوان آن را چشم اسفندیار آنها دانست که در برهه‌های گوناگون سبب ساز شکست آنها در موقعیت‌های حساس و از جمله رقابت‌های انتخاباتی شده، ضعف این گروه در برقراری ارتباطی مستقیم و اثرگذار با طبقات اجتماعی پایین، مناطق جنوبی شهرها و روستاها بوده است؛ این ضعف همچنان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز به چشم می‌خورد و کمپین انتخاباتی مقابل در روزهای اخیر بر این نقطه ضعف بیش از پیش متمرکز شده است.

دومین نقطه ضعف کمپین انتخاباتی تحول‌خواهان که تا حدودی با نقطه ضعف نخست نیز ارتباط می‌یابد و در این دور به صورت کاملی خود را نشان داده و سبب تضعیف رابطه تحول‌خواهان با آرای خاکستری موجود در جامعه شده، تاکید بیش از حد این کمپین بر فضای مجازی و کم توجهی به فضای واقعی است. فضایی که راه اصلی برقراری ارتباط با بخش عمده‌ای از آرای خاکستری از آن گذشته و جلب نظر آنها برای شرکت در انتخابات و یا رای به گزینه تحول‌خواهان بدون توجه به این فضا با چالش‌هایی اساسی روبروست. این موضوع را اگر در کنار کاهش مخاطبان مناظره‌های انتخاباتی در این دور از انتخابات قرار دهیم بیش از پیش ضعف تحول‌خواهان را در برقراری ارتباط با آرای خاکستری در این دور نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد با افزایش تمرکز رقبای انتخاباتی تحول‌خواهان بر مناطق جنوبی شهر و روستاها و فعال شدن بیش از پیش شبکه‌های اجتماعی گسترده آنها در فضای واقعی در هفته اخیر تغییراتی در سبد آرای نامزدهای انتخاباتی ایجاد شده است که می‌بایست هر چه سریعتر مورد توجه اتاق‌های فکر و ستادهای انتخاباتی تحول‌خواهان قرار گیرد. به نظر می‌رسد کار در فضای مجازی، مناطق متوسط و متوسط به بالای شهری به اشباع رسیده و در چند روز باقی مانده تا پایان تبلیغات انتخاباتی جوانان تحول‌خواه و ستادهای تحول‌خواهان می‌بایست با حضور بیشتر در فضای واقعی بر مناطق جنوبی شهر و روستاها تاکید نمود و سعی بر برقراری ارتباط با مردم در این مناطق داشته باشند؛ پیش از آنکه این نقطه ضعف، چشم اسفندیار تحول‌خواهان در انتخابات پیش‌رو گردد.   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۳۴
سجاد فتاحی