«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

«ایران‌نامه»

ایران‌نامه جایگاهی است برای انتشار یادداشت‌های من دربارۀ ایران

نویسندگان

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سجاد فتاحی» ثبت شده است

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

یک جامعه برای آنکه بتواند در مسیر رشد قرار گیرد نیازمند آن است که حوزه‌ها و نهادهای مختلف آن تا حدی از هم تفکیک شوند. مثلاً باید حوزۀ اقتصاد آن تا حدی دارای استقلال از حوزۀ سیاست باشد یا حوزۀ نظامی آن نتواند نهادها و حوزه‌های دیگر مثل دانشگاه، اقتصاد و سیاست را زیر سلطۀ خود درآورد؛ چون هر یک از این حوزه‌ها اصول خاص خود را دارند که اگر به آنها توجه نشود یا اصول سایر حوزه‌ها در آنها جاری شود کارآیی خود را از دست خواهند داد و جامعه را با بحران‌هایی جدی روبرو خواهند کرد.

از این منظر حضور نهادی نظامی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و زیرشاخه‌های آن چون بسیج دانش‌آموزی، بسیج دانشجویی، بسیج کارمندی و ... در مدارس، دانشگاه‌ها، ادارات و ... نمونه‌ای از برهم زدن استقلال نهادی و ایجاد اختلال در سایر حوزه‌ها و نهادهای جامعۀ ایرانی در جهت منافعِ سیاسی و ایدئولوژیکِ خاصی است که می‌توان آن را یکی از دلایل کاهش کارآمدی آن نهادها دانست.

به گمانم یکی از آسیب‌زاترین حضورهای بسیج در حوزه‌های مختلف، حضور این نهاد در مدارس است که ذهن نوجوانان ایرانی را در سال‌هایی حساس از زندگی با مفاهیمی درگیر می‌کند و آموزه‌هایی را به آنها می‌آموزد که به کار هرچه آید به کار رشد فردی و آبادانی ایران در آینده نخواهد آمد.

استفاده یا به مفهومی دقیق‌تر سوء‌استفاده از نوجوانان در کارزارها و رخدادهای سیاسی نظامی که در ایران از طریق نهادهایی چون بسیج و سپاه پاسداران عملیاتی و تسهیل شده است و نمونه‌های آن را در جنگ با عراق، راهپیمایی‌های سیاسی و رخدادهایی چون اعتراضات 1388 و آبان 1398 شاهد بودیم اثراتی مخرب بر روح بخشی از نوجوانان ایرانی می‌گذارد که شاید سال‌ها زمان لازم باشد تا از روح آنها زدوده شود.

امروز سالروز شهادت محمد حسین فهمیده، نوجوان 13 سالۀ ایرانی در جنگ است؛ اگر به درستی بنگریم امروز را باید روزی برای مخالفت با استفاده از کودکان و نوجوانان در کارزارهای نظامی و سیاسی بدانیم؛ اگرچه آن را به گونه‌ای تبلیغ می‌کنند تا تبدیل به روزی برای جلب کودکان و نوجوانان به چنین کارزارهایی شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۰ ، ۰۸:۴۰
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

در تاریخِ جهان باستان که رواداری عقیدتی و مذهبی و دادگری با مردمان کالایی کمیاب است، می‌توان کوروش را استثنایی بزرگ دانست که سیاستِ خود را بر این دو پایه استوار ساخت. او سرمشقی را برای تمام سیاست‌مداران و حکمرانان پس از خود برجای نهاد که می‌توانیم آن را «سیاستِ ایرانشهری» یعنی سیاستِ مناسب برای ادارۀ ایرانشهر بدانیم؛ سرزمینی که تنوع و تکثر وجه قالب در تمام حوزه‌های آن است و بدون سیاستی که امکان وحدت در کثرت را فراهم کند بقا و ادارۀ آن امکان‌پذیر نیست. به گمانم از بین تمامِ خدمات کوروش به ایران، بر جای نهادن این سرمشق برجسته‌ترین مورد است. سرمشقی که دلیلِ انحطاط و شکوفاییِ تاریخِ ایران در دوره‌‌های مختلف را می‌توان در رعایت یا عدم رعایت آن از سوی سیاست‌مداران و حکمرانان جستجو کرد.

ضعف بنیادینِ تاریخِ ایران آن است که اجرایِ «سیاستِ ایرانشهری» در بخش قابل توجهی از تاریخ این سرزمین به عهدۀ سیاست‌مداران و حاکمان آن نهاده شد. به همین دلیل نیز بود که اگر حاکمی بر اساس این سیاست رفتار می‌کرد، ایران به سرعت به شکوفایی می‌رسد و گلستانی می‌شد که یاد و نامش در خاطره‌‌ها می‌ماند؛ و اگر از آن سیاست فاصله می‌گرفت تبدیل به کلنگستانی می‌شد که تلخی ایامش برای سده‌ها در کام مردمان این سرزمین حس می‌شد. اما ایران برای حرکتی با ثبات و رو به رشد در تاریخ نیازمند آن است که اجرایِ «سیاستِ ایرانشهری» به عهدۀ یک نظامِ سیاسی و حکمرانی خوش‌ساخت و کارآمد قرار گیرد که اصولاً اجازۀ انحراف از این سیاست را به سیاست‌مداران و حکمرانان ندهد و اگر آنان در جهت منافع فردی یا ایدئولوژیک سودای نقض این سیاست را در سر پروراندند دست‌وپای آنها را بسته و امکان برکناری آنها را فراهم کرده باشد.

شادکامی ایرانیان و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی این سرزمین نیازمندِ اجرایِ سیاستِ ایرانشهری و اجرای این سیاست نیازمند یک نظام سیاسی و حکمرانیِ کارآمد است که نه نسبتی با ساختارِ سیاسیِ کنونی دارد و نه می‌توان نمونۀ نعل به نعل آن را از تاریخ ایران بیرون کشید. چنین ساختاری نیازمند طراحی بر اساسِ ویژگی‌های ایران و آموزه‌های تاریخی ایران و جهان است.

هر سرزمین و سیاستی را بنیان‌گذاری است و کوروش بنیان‌گذار ایران‌شهر و سیاستِ ایرانشهری است.

هفتم آبان روز بزرگداشت کوروش یادش گرامی باد.  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۰ ، ۰۸:۲۴
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

یکی از مسائل و بحران‌های خاموشِ پیش‌روی ایران موضوع زباله و پسماند است. بحرانی که سببِ به خطر افتادن امنیت محیط زیستی در نقاطِ مختلف ایران شده است.

یکی از برجسته‌ترین مظاهر این بحران در سراوان رشت است؛ منطقه‌ای در قلب بکرترین و زیباترین جنگل‌های استان گیلان که امروز تبدیل به جایگاهی برای انباشت زباله و کابوسی برای ساکنان این منطقه شده است. اگر در روزهای بهار و تابستان از تهران به سمت رشت حرکت کنید در نزدیکی رشت و به هنگام رسیدن به منطقۀ سراوان بوی نامطبوع این بحران را استشمام خواهید کرد.

برای خلق سراوان که می‌توان آن را شاهکاری از بی‌توجهی به محیط زیست، بی‌کفایتی و فساد دانست کافی است در طول چند دهه اقدامات زیر را انجام دهیم:

هیچ اقدام و سیاستی برای کاهش تولید پسماند نداشته باشیم و سرخوشانه زباله‌های خشک و تَرِ تفکیک نشده را در گوشه‌ای انباشت کنیم؛ سازمان‌ها و نهادهایی که می‌بایست مسئولیت حفاظت از محیط زیست را بر عهده داشته باشند چشمشان را بر روی این تخلف آشکار بسته و دادستانی و قوۀ قضاییه‌ای که باید به این نقض صریح قانون رسیدگی کند به بهانۀ مصلحت از آن بگذرد؛ مردم و تشکل‌های مردمی که پس از مدتی نسبت به ابعاد این بحران آگاهی پیدا کرده و نسبت به آن معترض شده‌اند را با ابزارهای امنیتی برای چند سالی ساکت کنیم؛ مدیرانی فاقد هرگونه صلاحیت و دانش لازم برای پرداختن به چنین موضوعاتی را انتخاب نموده و در رأس سازمان‌ها و دستگاه‌های متولی قرار دهیم و ...

اگر همۀ این اقدامات و موارد دیگری را که می‌توان به آن افزود طی چند سال و چند دهه انجام دهیم همانند امروز در هر گوشۀ ایران سراوانی ایجاد خواهیم کرد که منابع آب و خاک را آلوده کرده، سلامت ایرانیان را به خطر انداخته و در یک کلام امنیت محیط زیستی ایران را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد.

در سال 1398 همراه دوست عزیزم نرگس آذری به بررسی موضوع پسماند در گیلان پرداختیم که تجارب اولیۀ حاصل از آن را در گفتگویی با علی درستکار طرح نموده ( https://www.aparat.com/v/w3OhV  و https://www.aparat.com/v/Oti0M ) و بعدها در کتابِ ایران و مسئلۀ پایداری، بسط دادم. اگر تمایل داشتید می‌توانید به آن گفتگو یا متن کتاب مراجعه کنید.  

اما اگر می‌خواهید یاورِ بی‌کفایتی نظام حکمرانی و سیاسی ایران در پیدایش بحران پسماند و خلق سراوان‌هایی در نقاط مختلف ایران نباشید کافی است چند اقدام کوچک انجام دهید که در قسمت دوم این نوشتار به آنها اشاره خواهم کرد.        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۰۶:۱۸
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

در 4 آبان 1359، خرمشهر پس از 34 روز مقاومت سقوط کرد و به اشغال کامل ارتش عراق درآمد.

شکست‌ها و پیروزی‌های یک کشور دلایلی دارد که اگر درس‌های حاصل از آنها آموخته و به کار بسته شد آن کشور در مسیر پیشرفت قرار خواهد گرفت و اگر در لابه‌لای تعریف‌ها و تمجیدها از خود به فراموشی سپرده شد، آن کشور  ناگزیر از تکرار شکست‌ها و تجارت تلخ تاریخی خود خواهد بود. سقوط خرمشهر یکی از آن شکست‌ها و تجارب تلخ است.

عوامل زیادی گرد هم آمد تا ایران را به شدت در برابر عراق آسیب‌پذیر کرد و سودای تصرفِ ایران را در ذهن صدام آفرید.

از بین همۀ آن عوامل بی‌گمان تضعیف ارتش در دوران پس از انقلاب که مهمترین نیروی محافظ ایران بود یکی از اساسی‌ترین آنهاست. برخوردهای انقلابیونِ ایران با ارتش، اعدام‌های توجیه‌ناپذیر، تصفیه‌‌های ناروای صورت گرفته و موازی‌سازی نیروهای مردمی در کنار این نهاد که باید ذیل آن تعریف می‌شدند و ... همگی در روزها و سال‌های نخست انقلاب نقشی اساسی در تضعیف توان بازدارندگی ایران، پرورده شدن سودای تصرف ایران در ذهن صدام، سقوط خرمشهر و تلفات انسانی سنگین ایران در دوران جنگ داشت.

یک ملّت و یک حکومت ملّی تنها نیازمند یک نهاد نظامی یکپارچه و ارتشی واحد است و موازی‌سازی هر نهاد دیگری در کنار ارتش اگرچه ممکن است در خدمت منافع ایدئولوژیک گروهی باشد اما بی‌گمان به منافع ملّی کمکی نخواهد کرد.

اگرچه سیاست‌پیشگان می‌خواهند که ما آنان را سیاه و سفید ببینیم اما سیاست‌مداران در دوران سیاست‌ورزی خود خدمات و اشتباهات فراوانی دارند که از منظری ملّی باید اشتباهات آنها را نقد و خدماتشان را ستود. امروز سالروز تولد محمد رضا پهلوی آخرین شاهنشاه ایران نیز هست او در کنار اشتباهاتی که در دوران حکومت خود داشت خدماتی نیز به ملت ایران کرد و ایجاد و تقویت ارتشی که اگر نبود فتح یک هفته‌ای ایران توسط صدام امری ممکن بود یکی از آنهاست.  

اگر فرصتی شد امروز مصاحبۀ ناخدا هوشنگ صمدی تکاور دریایی ارتش ایران را با حسین دهباشی مشاهده کنید؛ درس‌هایی بزرگ برای تاریخ ایران دارد.

امروز همچنین فرصتی است برای بزرگداشت یاد تنی چند از فرماندهان مقاومت 34 روزۀ خرمشهر و نیروهای زیرمجموعۀ آنها: سرهنگ علی قمری، دریادار داریوش ضرغامی، ناخدا هوشنگ صمدیو محمد جهان آرا. یاد و نامشان گرامی باد.    

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۰ ، ۰۸:۳۷
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

مدت‌ها پیش از آنکه بیگانه‌ای طمع به خاک سرزمینی ببندد، یا مردمانِ بخشی از یک سرزمین بواسطۀ همۀ آشفتگی‌ها و تلخ‌کامی‌ها، اندیشۀ جدایی از سرزمین مادری در نهان‌خانۀ ذهنشان آشیانه کند، یا گروهی فراوان از ساکنان سرزمینی قصد کوچ کنند؛ خرد، تدبیر و همۀ آن چیزهای نیکویی که می‌توان آنها را در مفهوم «کیفیت حکمرانی» خلاصه کرد از نظام سیاسی و حکمرانی آن سرزمین رخت بربسته است.

تمایل به مهاجرت از یک سرزمین یا تمایلات جدایی‌خواهانه از سرزمینی چون ایران، نسبتی مستقیم با کارآمدی نظام سیاسی مستقر و کیفیت حکمرانی آن دارد.

تاریخِ ایران را که می‌خوانی، هم روزگارانی را خواهی دید که این سرزمین آشیانه‌ای مناسب برای ساکنانش بوده است و از این‌رو تمایل به مهاجرت یا جدا شدن از آن اندک؛ و هم روزگارانی را شاهد خواهی بود که در آن چنان دلِ بخشِ اعظمی از ساکنان آن را «خار خار ناامیدی سخت آزرده‌ست» که تمایل به مهاجرت، سکونت در جای دیگر، یا حتی درآمدن تحت حاکمیت کشوری دیگر، در اندیشۀ بخشی از ساکنان آن آشیانه کرده است.

امروز هم سالروز امضایِ معاهدۀ تلخ گلستان است و هم سالروز درگذشتِ فریدونِ شعرِ ایران.

در این سال‌ها هرگاه اندیشۀ مهاجرت در ذهن من و همسرم تقویت می‌شده است شعر «ریشه در خاک» فریدون مشیری پناهگاهی امن برای ماندن و امید داشتن به «برافراشتنِ گُل از دل این خاک» و «خواندن سرودِ فتح از سه تیغ کوه چون خورشید» بوده است.

امروز که غمِ جدایی 17 ولایت ایران در قفقاز، در سال 1192 خورشیدی، به‌واسطۀ معاهدۀ گلستان بر دلمان سنگینی کرد، امروز که تمامی بحران‌هایی که در سال‌‌های سپری شده از این معاهده در این منطقه، بواسطۀ این جدایی، رقم خورد خاطرمان را آزرد (که نمونۀ کوچکش مسئلۀ اخیر ارمنستان و آذربایجان است) و امروز اگر خبرِ مهاجرت دوستان و عزیزانی را که این روزها بارها شنیده می‌شود شنیدیم شعرِ ریشه در خاک فریدون مشیری آرامش‌بخش و تسلی دهنده است.   

ایران برای تبدیل شدن به آشیانی امن برای ماندن و نه جایگاهی برای رفتن، گریزی جز اصلاحِ نظامِ سیاسی و بهبودِ کیفیتِ حکمرانی ندارد؛ در غیر این صورت تاریخ نشان داده است که تکرار معاهداتی چون گلستان و مهاجرت‌های فراوان ایرانیان به نقاط دیگر جهان گریزناپذیر است. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۱۰:۱۹
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

مدتی بود که می‌خواستم در مورد این فیلم کوتاه http://( https://t.me/bbcpersian/113547)) که تبدیل به روایتی تکراری و تلخ در ایرانِ دورۀ جمهوری اسلامی شده است و به نظرم هیچ تفاوتی با سیاستِ اشتباه رضا شاه در کشف حجاب اجباری ندارد، چند خطی بنویسم؛ اما دیدم نکته‌ای را که در ذهن داشتم محسن حسام مظاهری به خوبی بیان کرده است. در حکومت‌های دینی که با بهره‌گیری از ابزار قدرت سیاسی در پی اجرای احکام دینی بر می‌آیند گرچه همۀ جامعه قربانی خواهند شد اما به گمانم آسیب‌هایی که به دین و دین‌داران در فضای فرهنگی یک جامعه در بلند مدت وارد می‌شود بیشتر است. پافشاری کودکانه بر اجرای سیاستِ غلط حجاب اجباری (و البته در کل سیاست نادرستِ اجرای احکام دینی با ابزار قدرت سیاسی) نه تنها لطماتی جبران‌ناپذیر به تمامی ساکنان این سرزمین وارد می‌کند بلکه ممکن است برای دهه‌ها پس از گذشت این دوران تلخ به کاهش شأن دین و دین‌داران در جامعه بینجامد. به همین دلیل نیز هست که اعتراض به این شرایط باید از سوی دین‌داران مخالف چنین سیاست‌‌هایی با جدیت بیشتری دنبال شود.  

متن محسن حسام مظاهری را با عنوان «این فرصت تاریخی را دریابید! (سخنی با زنان و دخترانِ باحجاب)» می‌توانید در کانال تلگرامی او با نامِ «دین، فرهنگ و جامعه» و در پیوند زیر مطالعه کنید:

https://t.me/mohsenhesammazaheri/3520

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۷:۱۲
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

انتخاب هدفی مناسب، گردآوری اطلاعات و آمار در ارتباط با ابعاد گوناگون محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، برنامه‌ریزی برای استفادۀ بهینه از منابعِ موجود، جهت رسیدن به هدف انتخاب شده، و نهایتاً اجرای مناسب برنامه‌ها، 4 گام اساسی است که چه در مورد یک فرد صحبت کنیم یا یک خانواده‌، روستا، شهر، استان‌ یا کشور باید برداشته شود تا آن فرد یا کشور به اهداف خود دست یابد. هر یک از این گام‌ها طی نشود یا به درستی برداشته نشود کامیابی و رسیدن به اهدافِ مدنظر با موانعی جدی روبرو خواهد شد.

اگر از وضعیت خود، خانواده، روستا، شهر، استان یا کشوری که در آن زندگی می‌کنید ناراضی هستید، علّت این نارضایتی را باید در وجود ضعف‌هایی در طی نمودن یکی از این مراحل یا تمامی آنها جستجو کنید.

در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری» توضیح داده‌ شده است که که چگونه طراحی نامناسب یک نظامِ حکمرانی، سبب عدم توجه به هر یک از این مراحل و در نتیجه افتِ کیفیتِ حکمرانی در یک نظام اجتماعی (خواه خانواده باشد یا کشوری چون ایران) خواهد شد و در مراحل نهایی پایداریِ آن را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد. خانوادۀ پرتنش و کشوری آشوب زده نتیجۀ بی‌توجهی به این اصول است.

نظامِ حکمرانی و سیاسی در ایران علاوه بر آنکه مشخص نیست چه هدفی را برای آیندۀ ایران در نظر دارد، نظام گردآوری اطلاعات و آمار آن در حوزه‌‌های مختلف (به غیر از مسائل سیاسی و امنیتی) با آسیب‌هایی جدی روبروست؛ که همین دو کافی است تا حتی اگر هم بخواهد نتواند برنامه‌ریزی درستی برای ایران انجام دهد. ادامۀ این وضعیت هم باعث خواهد شد که همان بخش‌های امنیتی نسبتاً کارآمد هم در نهایت به محاصرۀ انبوهِ نارضایتی‌ها و مشکلاتِ  برآمده از این ضعف‌ها درآمده و از کار بیفتند.  

کیفیتِ نازلِ حکمرانی و وضعیت نامناسب کنونی در ایران در حوزه‌‌های گوناگون (اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی) نتیجۀ عدم توجه به همین بدیهیاتی است که در چند خط بالا گفته شد.

امروز یکم آبان‌ماه، روز آمار و برنامه‌ریزی است. در شرایط دهه‌ها فقدان آمار مناسب و برنامه‌ریزی‌هایی صحیح در ایران، آنچه که جای تعجب دارد به قول حضرت حافظ آن است که

عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۰ ، ۰۶:۱۲
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

آنان که تاریخ ایران را مطالعه کرده‌اند می‌دانند که یکی از دشواری‌های خوانندۀ تاریخ این سرزمین آن است که تقویم‌هایی که با آن تاریخ ایران خوانده می‌شود (میلادی، هجری قمری و هجری شمسی) نسبتی با پیشینۀ تاریخی طولانی مدت آن ندارد. به عبارتی هر یک از این تقویم‌ها نقطۀ شروعی را برای خود در نظر گرفته‌اند که دست‌کم 559 سال با یکی از نقاط مهم تاریخ ایران که می‌توان آن را به عنوان نقطۀ آغاز تاریخ این سرزمین در نظر گرفت فاصله دارد.

سخن بر سر مبدأ تاریخ ایران که رخدادهای گوناگونی چون تاجگذاری کوروش بزرگ در سال 559 پیش از میلاد یا ورود او به بابل در سال 539 پیش از میلاد را می‌توان برای آن در نظر گرفت (یا حتی فراتر رفت و با توجه به ورود تمدن ایلام در جنوب غرب ایران، به دوران تاریخی، در سده‌ها پیشتر از تاریخ تاجگذاری کوروش و ورود او به بابل مبدأیی کهن‌تر را جستجو کرد) در حد توان علمی خوانندۀ آماتور تاریخی چون من نیست و پژوهشگران بزرگ تاریخ ایران باید در مورد آن سخن بگویند؛ اما بی‌گمان  میلاد مسیح  که مبدأ تقویم میلادی است یا هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه که مبدأ تقویم شمسی و قمری است اگرچه رخدادهایی مهم در تاریخ جهان، مسیحیت و اسلام‌اند؛ اما هیچ یک از آنها نمی‌تواند مبدأ تقویم سرزمینی کهن چون ایران باشد؛ که مبدأ تاریخ آن را باید در سده‌ها و شاید هزاره‌‌ها پیش از چنین رخدادهایی جستجو کرد.

گرچه بحث تغییر مبدأ تاریخ ایران و طراحی تقویمی نوین بر اساس آن بواسطۀ اجرایی شدن در دوران حکومت پهلوی، ابعاد سیاسی گسترده‌ای یافت، اما خوش بداریم یا نه تاریخ ایران نقطۀ شروعی بسیار دورتر از تقویم‌های کنونی دارد و بهتر آن است که آن نقطۀ شروع را برگزیده و تقویمی نوین بر اساس آن طراحی کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۰ ، ۰۶:۵۸
سجاد فتاحی

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

یکی از علت‌های استمرار بحران‌های ایران در حوزه‌های گوناگون محیط‌زیستی، اقتصادی و سیاسی «پیچیده‌سازی مسائل ساده و ساده‌سازی مسائل پیچیده» است.

مسائل ساده را از آن رو پیچیده می‌کنند تا تغییر و تحولاتی ساده برای حل مسائل را که عموماً با منافع اقتصادی و سیاسی گروه‌های در قدرت تعارض دارد از چشم‌ها دور مانده و تبدیل به مطالبه‌ای عمومی نشود. مسئلۀ قانون‌گذاری‌های نامناسب مجلس شورای اسلامی (که امیدوارم روزی نام گذشتۀ خود یعنی مجلس شورای ملّی را در عمل و نظر بازیابد) مسئله‌ای ساده است که با اصلاحِ سازوکارهایِ تأییدِ صلاحیتِ نامزدهایِ مجلس (بخوانیم سازوکارهای تأییدِ عدم صلاحیت نمایندگان برای ورود به مجلس) به‌گونه‌ای که موجب ورود شایسته‌ترین افراد (و نه ناشایست‌ترین افراد) به عنوان نمایندگان مردم به مجلس شود و ایجاد تغییراتی نسبتاً ساده در ساختار مجلس حل خواهد شد؛ اما چون این تغییرات با منافع اقتصادی و سیاسی گروه‌های در قدرت در تعارض است این مسئله را پیچیده‌ نشان می‌دهند؛ و آنگاه عوارض این مسئلۀ سادۀ پیچیده شده گریبان کشور و مردم را خواهد گرفت.

از طرف دیگر نظامِ سیاسی و سیاست‌گذاریِ ایران برخی مسائل چون مسئلۀ بحران یا ورشکستگی منابع آبی را که اصولاً مسائلی چند سطحی، پیچیده و حتی بدخیم هستند، یا بواسطۀ جهل یا باز هم بواسطۀ منافع اقتصادی و سیاسی، ساده‌سازی می‌کند و آنگاه برای این مسئلۀ پیچیده راه‌حل‌هایی پیش‌پا افتاده و ساده می‌دهد که نتیجۀ اجرای آنها تعمیق مسائل و بحران‌های ایران است. راهکار افزایش منابع آبی از طریق احداث سدهای هرچه بیشتر و برداشت هرچه بیشتر از منابع آب زیرزمینی برای پاسخ‌گویی به نیازهای مصرفی فزاینده، از آن راهکارهای ساده‌ای است که در چند دهۀ گذشته برای مسئلۀ پیچیدۀ آب در ایران داده شده است و باعث شده که ایران از مرحلۀ بحرانِ آب عبور و به مرحلۀ ورشکستگی منابع آبی برسد.

امروز در نشست «چالش‌های سیاست‌گذاری آب در ایران» که به دعوتِ انجمن علمی سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه تهران برگزار شده است با تفصیل بیشتری در مورد این موضوع سخن خواهم گفت.

راستی امروز روز ملّی کوهنورد نیز هست. در کوهنوردی هم مانند سیاست و سیاست‌گذاری، ساده تصور کردن مسیرهای پیچیده و پیچیده تصور کردن مسیرهای ساده هر دو عواقبی تلخ خواهد داشت.  

نشستِ «چالش‌های سیاست‌گذاری آب در ایران» به صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام این انجمن پخش می‌شود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۰ ، ۰۵:۵۸
سجاد فتاحی

(28 مهرماه سالروز انتخاب امیرکبیر به مقام صدارت)

✍️ سجاد فتاحی

https://www.instagram.com/sajjad_fattahi_official/

انتخاب میرزا محمد تقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، در 28 مهرماه 1227، به عنوان صدراعظم ایران و بعدها قتل او در 20 دی‌ماه 1230، درس‌هایی برای تاریخِ ایران و طراحیِ نظامِ سیاسیِ دارد؛ آموزه‌هایی که اگر مورد توجه قرار می‌گرفت بی‌گمان امروز ایران در زمرۀ کشورهای پیشرو آسیا و حتی جهان بود.

یکی از مهمترین ویژگی‌هایی که یک نظامِ سیاسی باید داشته باشد تا بتواند شرایطی مناسب برای مردم و سرزمینی که بر آن حکمرانی می‌کند بیافریند این است که سازوکارهای انتخابِ مقام‌های بلندمرتبۀ آن باید به‌گونه‌ای باشد که در نهایت سیاست‌مدارانی در قامت امیرکبیر به مقام‌های سیاسی بلندپایه دست یابند. بی‌گمان اگر از طریق طراحیِ مناسبِ نظام‌های سیاسی، انتخابِ افرادی چون امیرکبیر به مقام‌هایی چون صدراعظم، نخست‌وزیر و رئیس جمهور در تمام سال‌های پس از او نه به یک استثناء که به یک قاعده تبدیل می‌شد، ایرانِ امروز شرایط بهتری داشت. پس درس نخست آن است که در طراحی نظام سیاسی شیوه و سازوکار انتخاب مقام‌های بلند پایه باید به‌گونه‌ای باشد که کارآمدترین و بهترین افراد یک سرزمین برای آن مقام انتخاب شوند. خانه‌نشینی و قتل نخبگانی چون امیر و حکومت پخمگانی چون میرزا آقاخان نوری که تنها در صدد تأمین منافع شخصی خود هستند ایران را ویران خواهد کرد.

موضوع دیگری که در طراحیِ نظامِ سیاسی باید به آن توجه کرد آن است که توازن قوا بین بخش‌های گوناگون نظام باید به‌گونه‌ای باشد که شاه یا هر مقامِ بلندپایۀ دیگری، صرفِ احساس به خطر افتادنِ قدرت سیاسی‌اش نتواند مقامِ دیگری را که در اندیشۀ بهبود شرایط ایران است به زیر کشیده، خانه‌نشین کرده یا به قتل رساند. عدم توجه به این موضوع در تاریخ ایران سبب، برکناری و قتلِ افرادی چون امیر شده که نتیجۀ آن خرابی و ویرانی ایران بوده است.

هنوز صدایِ امیر در تاریخ به گوش می‌رسد که در نامه‌ای پس از عزل از مقام صدارت، به ناصرالدین ‌شاه ‌گفت:

... مردم بی سر و پا را با رشوه می‌خواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمی‌تواند نظم دهد. بی نظم کارها پیش نمی‌رود ... این درد غلام را می‌کشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت.

آری هنوز پس از گذشت نزدیک به 170 سال از قتل امیر، گم‌شدۀ تاریخ ایران همان نظمِ میرزا تقی خانی است که نظام‌هایِ سیاسی به دلیلِ نقص در طراحی خود، از پیاده‌سازی آن ناتوان بوده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۰۰ ، ۰۶:۱۶
سجاد فتاحی